امروز: جمعه 07 ارديبهشت 1403 برابر با 26 آوریل 2024

   مصاحبه ها

   مصاحبه ها (238)

در این قسمت میتوانید بە آرشیو  مصاحبە ها دسترسی داشتە باشید

دوشنبه, 14 بهمن 1398

 ناظم دباغ در پاسخ به‌ آن هایی که‌ از عملکرد وی در ایران انتقاد کرده‌ و می گویند بیشتر نماینده ایران است تا اقلیم کردستان، تصریح کرد: به نظرم افرادی که چنین چیزی را مطرح می کنند، دشمن خود و ملت و دولت اقلیم کردستان هستند، تاکید می کنم که من نماینده دولت اقلیم کردستان هستم و مسئول نهاد روابط خارجی دولت اقلیم و مقامات مافوق او نیز من را به عنوان نماینده دولت اقلیم خطاب می کنند و با من مشورت کرده و سوالات مربوط به این حوزه را از  من پرسیده و من نیز مجاز به پرسش از آنان هستم و خوشبختانه تاکنون هیچ گونه انتقاد رسمی، شکایت و یا توبیخی از نحوه عملکرد من و اظهاراتم و آنچه در گفتگو  و مصاحبه با رسانه ها و مقامات عنوان کرده ام، صورت نگرفته است.

به گزارش کردپرس، ناظم دباغ در بخش سوم از مصاحبه با شبکه تلویزیونی روداو که با بررسی نقش سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی در عراق و اقلیم و روابط وی با احزاب و مقامات این منطقه آغاز شد، به تشریح نقش خود در روابط اقلیم کردستان و احزاب سیاسی با جمهوری اسلامی ایران و نیز روابط تجاری اقتصادی ایران و اقلیم و همچنین عوامل تقویت و تضعیف این روابط  پرداخته است.

منزل شخصی شما در ایران است یا در اقلیم کردستان؟

ناظم دباغ: من خود نیز نمی دانم که واقعا خانه ام کجاست؟ از سال 1966 تنها زندگی می کنم. زمانی در هلند زندگی می کردم، اما پس از توافق واشنگتن و بنا به خواست جلال طالبانی دبیر کل فقید حزب اتحادیه میهنی کردستان (یکیتی)، به ایران آمده و از آن زمان تاکنون در ایران زندگی می کنم. هم اکنون خانه ای در هلند دارم.  فرزندانم نیز که یک دختر و یک پسر هستند، هر دو در اربیل مرکز اقلیم کردستان، اقامت دارند و منزل کنونی خودم نیز که در آن جمع می شویم، در تهران است.

 13 سال است که شما مسئول هماهنگی و  روابط اقلیم کردستان و جمهوری اسلامی ایران هستید، آیا هرگز درخواست پایان این ماموریت  و وظیفه و بازگشت به اقلیم را مطرح نکرده اید؟

ناظم دباغ: خیر، همیشه به من امر شده که در آنجا باشم.

 رضایت از عملکرد شما چقدر است؟

ناظم دباغ:  این سوال نباید از من و بلکه باید از مقامات مافوق من پرسیده شود. من پیشتر با یکی از مقامات ایرانی دیدار و گفتگو کردم که او اکنون بازنشسته شده، اما من هنوز در جایگاه خود هستم،  وی در مورد نظر و موضع خود نسبت به کردها گفتگو می کرد و باید اذعان کنم که اگر از من برای کردها بهتر نبوده باشد، بدتر هم نبوده، در این دیدار من به وی گفتم زمان آشنایی ما به سردشت و سال 1986 بازمی گردد و از آن زمان تاکنون (که در آن زمان سال 2018 بود)، هر دو در جایگاه خود باقی هستیم و دلیل آن نیز این است که هر دو دلسوز و متعهد به منافع میهن خود هستیم و بر این اساس عمل می کنیم، من 19  سپتامبر 1999 و با فرمان مکتوب مام جلال به عنوان مسئول هماهنگی و روابط اتحادیه میهنی و ایران به تهران آمده و از آن زمان تاکنون در تهران مانده و این منصب را در دست دارم و اگر دلسوز میهن خود نبودم، برکنار می شدم.

در کابینه نهم دولت اقلیم کردستان، بحثی از تغییر و برکناری شما مطرح نشد؟

ناظم دباغ: من خود شخصا دو بار به صورت مکتوب درخواست کرده ام که فردی دیگر به جای من این مسئولیت را بر عهده بگیرد؛ چرا که دیگر سنی از من گذشته  و پیشتر هم از سوی دولت اقلیم و  با پست وزارت و به صورت قانونی بازنشسته شده ام و بیش از این نیز نمی خواهم و به مقام بالاتری هم نمی رسم و قرار نیست که نخست وزیر شوم.

 در دهه هشتاد میلادی که در سردشت ایران بودید، چه مسئولیتی داشتید؟

ناظم دباغ: من از ماه می سال 1986 مسئول روابط اتحادیه میهنی کردستان و ایران بودم و دفتر کاری در دولکوگه داشتم و اکنون پژاک در این منطقه حضور دارد و در حقیقت ساختمان هایی که اکنون در اختیار پژاک است را من ساختم.

چند سال عضو دفتر سیاسی اتحادیه میهنی بودید؟  

ناظم دباغ: از سال 1985 میلادی تا سال 1990 عضو دفتر سیاسی این حزب بودم.

چرا در کنگره چهارم اتحادیه میهنی که در آخرین ماه از سال 2019 میلادی برگزار شد، خود را نامزد عضویت در نهادهای حزب نکردید؟

ناظم دباغ: من در اولین کنگره اتحادیه میهنی با مام جلال قراری گذاشتم، مبنی بر اینکه نه من مسئول کسی باشم و نه کسی نیز مسئول و مافوق من باشد و گفتم که من فقط خود او را قبول دارم و تمام.

 مام جلال نیز از شما نخواست که نامزد تصدی مناصبی شوید؟

ناظم دباغ: وی چند بار از من پرسید که چه انتظاری دارم و من گفتم که فقط پیشمرگ دبیر کل هستم و برای رای دهی نیز در کنگره باقی نمی مانم، حتی گاهی برخی اعضای دفتر سیاسی به اعتماد مام جلال نسبت به من حسادت کرده اند.

 روابط کنونی میان ایران و اقلیم کردستان در چه سطحی است؟

ناظم دباغ: تا به این لحظه روابط در سطحی خوبی است، اما بدون شک گاهی با تاثیر پذیری از وقایع و رویدادهای گوناگون، سطح روابط دچار فراز و نشیب هایی می شود، اما عزم  دو جانبه برای حفظ این روابط مانع از بروز مشکلات جدی  و ایجاد مانع در پیشبرد امور می شود.

مدتی است اخباری در مورد ایجاد چند دروازه و گذرگاه مرزی جدید میان ایران و اقلیم کردستان شنیده می شود، از جمله گذرگاه مرزی کیلی که قرار بود تبدیل به گذرگاهی رسمی شود، چرا این پروژه هنوز عملی نشده است؟

ناظم دباغ: به جز گذرگاه کیلی، چند گذرگاه مرزی دیگر نیز وجود دارند، تصمیم لازم در مورد این گذرگاه ها نیز از سوی دولت ایران اتخاذ شده، اما عدم اقدام و تصمیم مقتضی از سوی دولت اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق، موجب تعویق گشوده شدن این گذرگاه ها است. ایران آماده است، در دوران نخست وزیری برهم صالح در اقلیم کردستان گذرگاه کیلی گشوده شد و من همراه با هیئت ایرانی به این مرز آمدم و برهم صالح تاکید کرد که به زودی جاده ارتباطی این مرز آسفالت می شود و این وعده تاکنون هم، اجرایی نشده است. پس از برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم کردستان ما دچار مصائب بسیاری شده و کاملا تحت سلطه یکپارچگی عراق قرار گرفتیم و دولت اقلیم برای هرگونه تصمیمی در مورد مرزهای خود نیازمند موافقت و مجوز دولت مرکزی عراق است و فقط بغداد می تواند در این مورد تصمیم گیرد و فرمان اجرایی و ابلاغ نیاز به رسمی شدن و گشوده شدن گذرگاه های مرزی را صادر کند.

پیش از برگزاری رفراندوم اقلیم اختیارات بیشتری داشته و در مورد مسائل بسیاری مستقلا تصمیم گیری می کرد و اختیارات بیشتری خارج از چارچوب قانون اساسی به اربیل داده شده بود. از جمله گذرگاه های مرزی باشماق، پرویز خان و حاجی عمران را حاج قاسم و خارج از چارچوب قانون اساسی عراق برای ما گشود. من واقعیت این موضوع را عینا و به همان شکل که هست بازگو می کنم، ایرانی ها طی نامه ای اعلام کردند امضای لازم برای گشودن این گذرگاه مرزی را انجام می دهند و به توافقنامه الجزائر رجوع می کنند. اما من با این پیشنهاد مخالفت و تاکید کردم که این توافقنامه، بر ضد کردها است و به همین دلیل ما زیر بار آن نمی رویم. از طریق حاج قاسم هم برخی پیام های مام جلال را به ایرانی ها انتقال دادم و حاج قاسم نیز گفت مرز را بگشایید.

سپس بر سر این موضوع که تا کجا مرز ایران و کجا مرز عراق است به بحث پرداختیم و من سخنی گفتم که ایرانی ها را به خنده انداخت و گفتم که تا کجا را می خواهید من برایتان امضا می کنم و پرسیدند چرا؟ در پاسخ گفتم هر نقطه و  فاصله ای از طرف ایران و یا عراق را در نظر بگیریم یک کیلومتر کمتر یا بیشتر فرقی ندارد و به هر حال همه کردستان است، برای من هر دوی این ها کردستان است. شما هر کجا را می خواهید تعیین کنید، از نظر من هیچ یک تفاوتی ندارد، آن ها نیز با خنده پذیرفتند. همچنین یک مشکل دیگر را نیز حل کردم، همانطور که میدانید رودخانه ای در مرز باشماق وجود دارد و پل آن نیاز به تعمیر داشت و در آن جا باز هم مشکل مرز مطرح شده بود و من توصیه کردم که برای پرهیز از مشکل تعیین مرز، از اصطلاح ساخت پل استفاده نشده و فقط به تعمیر آن اشاره شود.

گشودن گذرگاه های مرزی کار آسانی نیست و امکان ندارد که شما بتوانید بدون توافقات بین المللی چنین کاری انجام دهید و بسیاری از موانع این راه در ارتباطات حسنه رفع می شود و به همین دلیل من و حاج قاسم هر دو در دو طرف به دنبال راهکارهایی برای بهبود هرچه بیشتر روابط بودیم، من در اقلیم و حاج قاسم در ایران. حکمت و تدبیر چنین دیدگاهی نیز به دیدگاه های مام جلال بازمی گردد، همچنانکه چندین بار نیز گفته ام، مرز و  جغرافیا قابل تغییر نیست، هر چقدر هم تلاش کنیم، نمی توانیم این جغرافیا را از ایران جدا کنیم. ممکن است بتوان تاریخ را تغییر داد، اما جغرافیا غیرقابل تغییر است.

علیرغم اینکه مقامات ایرانی همیشه بر اشتراکات فرهنگی و زبانی میان کردها و فارس ها تاکید می کنند، اما میزان روابط و مبادلات تجاری اقلیم کردستان با ایران کمتر از ترکیه است، این در حالی است که اقلیم با ترکیه دارای فقط یک گذرگاه رسمی مشترک و با ایران دارای سه گذرگاه رسمی مشترک و چند گذرگاه فعال غیر رسمی است، چرا میزان روابط تجاری و مبادلات کالا با ایران کمتر است؟

ناظم دباغ: آنچه عامل و دلیل کاهش مبادلات و روابط تجاری با ایران می شود، همان عامل روابط تجاری اقلیم با ترکیه را افزایش می دهد و این عوامل نیز به وضعیت سیاسی، نظامی و اقتصادی منطقه مربوط است، ایران دچار تحریم است همچنین مشکلات جدی در زمینه دلار و روابط بانکی دارد، اکنون ارزش لیر ترکیه افت پیدا کرده، اما مبادلات بانکی به قوت خود باقی است و جریان دارد و در مقابل ایران روابط بانکی با اقلیم ندارد و بسیاری از امور تجاری از طریق پیله وری انجام می شود. بخشی دیگر از عوامل کاهش روابط اقتصادی با ایران نیز مسائل رفاهی و آسانی انجام امور است، زیرا تجار وقتی به آنکارا سفر می کنند، تفاوت های بسیاری را با تهران می بینند و تاجری که 10 روز را به تهران سفر می کند می خواهد در کنار خرید و تجارت از رفاه و آسایش برخوردار باشد، اما در ایران چنین چیزی به آسانی در دسترس نیست و دلیل آن نیز سیاسی است، وگرنه کشوری مثل ایران که دارای 80 میلیون جمعیت است، امکان ندارد با کیفیتی پایین اداره شود.

در دورانی که عدنان مفتی (عضو کنونی شورای عالی خبرگان سیاسی حزب اتحادیه میهنی کردستان) رئیس پارلمان کردستان بود، یکی از نمایندگان آن دوره پارلمان به نام خورشید شیره، طی سخنان خود در پارلمان، به شدت به ایران حمله کرده و می گفت که ایران کالاهای بی کیفیت را به اقلیم می فرستد، من این سخنان را از تلویزیونی دیده و بلافاصله طی پیامی به او گفتم جای تاسف است که بدون مدارک و تحقیقات لازم، در حالی که اطلاعات کافی نداری  به یک کشور همسایه حمله می کنی و من با مدرک ثابت می کنم که این تجار اقلیم هستند که در ایران برای خرید کالاهای ارزانتر حتی به قیمت فدا کردن کیفیت تلاش می کنند. یک بار آقای زیتون نژاد دستیار وزیر بازرگانی ایران در تماسی تلفنی به من گفت که یکی از تجار اقلیم برای خرید پودر شوینده به تهران آمده  و درحالی که وزارت بازرگانی عراق عدد اکتیو پودر شوینده را 20 تعیین کرده و آن را سالم تر می داند، اما این تاجر اقلیم به خاطر اینکه پودر شستشو با اکتیو 12 از نظر قیمت 200 دلار ارزانتر است، درخواست کرده پودر اکتیو 12 را در بسته بندی های پودر اکتیو 20 از طرف ایرانی خریداری کند و من تاکید کردم که چنین کاری را برای وی انجام ندهند.

برای مثال به میزان غلظت  رب گوجه فرنگی بریکس گفته می شود و عدد استاندارد آن 28 برای وزن 1 کیلوگرم است، اما دیده شده تاجر کُرد از طرف ایرانی درخواست کرده رب با بریکس 20 را در قوطی های 1 کیلوگرمی خریداری کند که در حقیقت وزن آن 100 گرم کمتر از 1 کیلو است و به این ترتیب 100 گرم به مصرف کننده اقلیم کم فروشی و در حق وی اجحاف می کند. اما خود من حتی در مواردی که افرادی با پشتوانه و حمایت مسئولان با نفوذ حزبی، از من خواسته اند مبادلات تجاری آنان را انجام دهم، بدون اطمینان از ترکیبات شیمیایی و کیفیت خوب محصولات،  هیچ اقدامی نکرده ام.

البته ممکن است بخشی از کمتر بودن مبادلات تجاری با ایران به کیفیت پایین کالاهای ایرانی برگردد، آیا در این مورد با مقامات مربوطه در ایران گفتگو کرده اید؟

ناظم دباغ: تا جایی که در توان داشته ام در این مورد نیز گفتگو  و رایزنی انجام داده ام، اما کالاهای ایرانی بی کیفیت نیستند. برای مثال در ایران نوعی بنزین وجود دارد که به آن بنزین احمدی نژادی می گویند و حاوی ترکیبات شیمیایی خطرناکی است و در مقطعی استفاده از آن آسمان تهران را تیره و تار کرد و یک تن از آن 50 دلار از دیگر انواع بنزین ارزانتر است و یکی از تجار اقلیم نیز برای خرید بنزین و واردات آن به ایران آمد و هماهنگی های لازم را برای این که بنزین استاندارد را خریداری کند، برای وی انجام دادم، اما او  بازنگشت و وقتی پیگیری کردم متوجه شدم این بنزین بی کیفیت را خریداری کرده و به او گفتم آیا این سم را فقط برای اینکه 50 دلار ارزانتر است به سلیمانیه می بری؟

 گاهی از عملکرد شما در ایران انتقاد شده و گفته می شود، بیشتر نماینده ایران هستید تا اقلیم کردستان، پاسخ شما به این انتقادات چیست؟

ناظم دباغ: به نظرم افرادی که چنین پرسش هایی را مطرح می کنند، دشمن خود و ملت و دولت اقلیم کردستان هستند، تاکید می کنم که من نماینده دولت اقلیم کردستان هستم و مسئول نهاد روابط خارجی دولت اقلیم و مقامات مافوق او نیز من را به عنوان نماینده دولت اقلیم خطاب می کنند و با من مشورت کرده و سوالات مربوط به این حوزه را از  من پرسیده و من نیز مجاز به پرسش از آنان هستم و خوشبختانه تاکنون هیچ گونه انتقاد رسمی، شکایت و یا توبیخی از نحوه عملکرد من و اظهاراتم و آنچه در گفتگو  و مصاحبه با رسانه ها و مقامات عنوان کرده ام، صورت نگرفته است.

کسانی که این انتقاد را از من مطرح می کنند دو دسته هستند، یکی افراد بیکاری که در فیسبوک می چرخند  و برخی هم در اروپا بوده و به سرقت برق مشغولند و با دریافت کمی پول برای جلب رضایت برخی افراد دیگر که خود جرائت اظهار نظر مستقیم ندارند، مانند شعرای درباری به سخن آمده و هیچ اطلاعی از سیاست هم ندارند. زیرا فردی که در کشور جمهوری اسلامی ایران حضور دارد و نماینده دولت اقلیم است، جایگاه مشخصی دارد و  نماینده اپوزیسیون نیست که بنا به خواست اپوزیسیون عمل کرده و سخن بگوید. من در تهرانم، آیا امکان دارد که مانند فواد حقیقی (خبرنگار روداو) علیه ایران سخن بگویم؟ آیا دولت ایران من را اخراج نمی کند؟ هرگونه اظهار نظر و سخنی از سوی ما تبعات و پیامدهایی دارد. آیا تبعات و مسائلی را که به دلیل اظهارات غیرمسئولانه  افراد نادان و ناآگاه از مسائل سیاسی  را که بی محابا در مورد آینده ملتی سخن می گویند، بر ما تحمیل می شود را قبول داریم؟ البته افرادی هم هستند که با اطلاع از حساسیت های موجود  به مسائل می نگرند  و واقف هستند که نمی توان از واقعیات جغرافی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و نژادی، چشم پوشی کرد. ایران، ترکیه و سوریه، همسایگان ما هستند و با یکدیگر دارای مرزهای مشترک جغرافیایی هستیم و بودن و نبودن و امنیت و ثبات ما به یکدیگر گره خورده است. امیدوارم همه طرف ها با چنین تفکری مسائل را تحلیل کنند.

پایان بخش سوم مصاحبه ناظم دباغ با روداو

 

چهارشنبه, 02 بهمن 1398

سرویس عراق و اقلیم کردستان – نماینده دولت اقلیم کردستان در ایران، تاکید می کند که با توجه به ارتباطات میان سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی با دولت و مقامات و رهبران سیاسی اقلیم، مواضع آنان در قبال ترور سردار  بسیار کمتر از حد انتظار بود.

به گزارش کردپرس،  ناظم دباغ نماینده دولت اقلیم کردستان در تهران در بخش دوم مصاحبه خود با روداو، ابعاد بیشتری از روابط رهبران، مقامات و احزاب سیاسی اقلیم کردستان را با سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی تشریح کرده و زوایای دقیق تری از تاثیرات سردار شهید، بر ساختار سیاسی و موجودیت اقلیم و شرایط آن را بررسی می کند.

پس از بروز وقایع و تنش های مربوط به برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم کردستان و همچنین رویدادهای 16 اکتبر و خروج نیروهای کرد از کرکوک، روابط نزدیکی میان حزب دمکرات کردستان عراق (پارتی) و ایران به وجود آمد، آیا شما اطلاعی از جزئیات این روابط داشتید؟

ناظم دباغ: بله به نظر من برقراری روابط و نشست ها ابتدا میان حزب دمکرات کردستان(پارتی) و ایران آغاز شده و خود حاج قاسم نشست های ویژه ای را انجام داد و تلاش هایی برای عادی سازی و از سرگیری روابط صورت گرفت. چرا که ایران اساسا معتقد به دشمنی ورزیدن با کردها نیست. اصل مهم در عراق هم پیمانی میان کردها و شیعیان است و برای حفظ تعادل و توازن در این کشور باید میان اکثریت ائتلاف شیعیان با اکثریت احزاب کردستانی که شامل حزب دمکرات (پارتی) و اتحادیه میهنی (یکیتی) می شود و همچنین باید بخشی از سنی های کشور همپیمانی و ائتلاف ایجاد شود.

 آیا  از جزئیات روابط حزب دمکرات (پارتی) و ایران اطلاع داشتید؟

ناظم دباغ: اطلاع کاملی از جزئیات ندارم، اما به نظرم روابط با پارتی بهتر است، پیش از درگذشت جلال طالبانی دبیرکل فقید اتحادیه میهنی کردستان، هواپیمای سردار قاسم سلیمانی در سلیمانیه فرود می آمد، اما پس از بیماری ایشان، فرودگاه اربیل، مقصد هواپیمای سردار شد.

سردار قاسم سلیمانی چه نظری در مورد حزب دمکرات کردستان (پارتی) داشت؟

ناظم دباغ: نظر ایشان در مورد همه احزاب و جریان های سیاسی همیشه مثبت بود و سازش و همکاری میان آنان را ضروری می دانست. به ویژه همیشه خواستار روابط حسنه و نزدیک میان حزب دمکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی بود.

 درمورد جلال طالبانی چه نظری داشت؟

ناظم دباغ: همیشه وی را یک جوانمرد و فردی میهن پرست، دلسوز، راستگو و وفادار، می دانست. حاج قاسم می گفت مام جلال طالبانی را برای این دوست دارم، زیرا در مقابل آمریکایی ها تمام و کمال از ایرانی ها دفاع میکند و نزد ایرانی ها نیز همان دفاع را از آمریکایی ها انجام می دهد؛ نه اینکه مانند برخی افراد دیگر نزد من به آمریکایی ها دشنام دهد و نزد آمریکایی ها از ایرانی ها بدگویی کند.

چه موضع و نظری در مورد مسعود بارزانی رهبر حزب دمکرات کردستان عراق (پارتی) داشت؟

 ناظم دباغ: کاک مسعود را مردی راستگو توصیف می کرد و همانطور که قبلا گفتم وی را یکی از رهبران و شخصیت های کاریزماتیک می دانست.

 در مورد نچیروان بارزانی رئیس کنونی اقلیم کردستان چطور؟

ناظم دباغ: حاج قاسم کاک نچیروان بارزانی را دوست می داشت.

 آیا در هیچ یک از نشست های میان سردار قاسم سلیمانی و نچیروان بارزانی حضور داشتید؟

ناظم دباغ: بله، به همراه یکدیگر و بر سر یک میز هم به صرف غذا هم پرداخته ایم. اما دیدارها در کل به این صورت بود که اگر نچیروان بارزانی به تهران می آمد، از عبدالله آکره یی مسئول روابط دولت اقلیم کردستان و ایران می پرسیدم که آیا وی به عنوان نخست وزیر دولت اقلیم کردستان به تهران سفر کرده و یا به عنوان معاون رهبر حزب دمکرات (پارتی) و اگر به عنوان نخست وزیر آمده، حتی اگر به نشست هم دعوت نمی شدم، باز هم در آن حضور می یافتم زیرا من نماینده دولت اقلیم در تهران بودم. اما اگر نشست به عنوان معاون رهبر حزب دمکرات کردستان (پارتی) برگزار می شد، حتی در صورت دعوت شدن هم در آن شرکت نمی کردم، زیرا نمی خواستم بعدا هر گونه مسائل و تبعات نشست و گفتگوهای حزب دمکرات به من نسبت داده شود. حتی گاهی در نشست های مام جلال و سردار قاسم سلیمانی نیز بدون اینکه مام جلال از من خواسته باشد، جلسه را ترک کرده ام و در پاسخ به پرسش مام جلال در مورد علت خروجم از جلسه آنان، تاکید کرده ام که این نشست و گفتگویی خصوصی و مربوط به خود آنان است و با اجازه حاضرین از محل نشست بیرون آمده ام.

 آیا ترور سردار قاسم سلیمانی دست ایران را از عراق کوتاه می کند و یا ترور وی و ابو مهدی المهندس فرمانده برجسته شیعیان عراق، موجب نزدیک تر شدن هرچه بیشتر آنان به ایران می شود؟

ناظم دباغ: من شخصا هرگز لفظ کشته را برای سردار قاسم سلیمانی به کار نمی برم و می گویم شهید، زیرا وی برای میهن خود،  مردی مجاهد بود و تاثیرات فعالیت های وی و آنچه انجام داد انکار ناپذیر است، سردار قاسم سلیمانی از زمانی که به عنوان فرمانده سپاه قدس، آغاز به کار کرد، تا زمانی که شهید شد، بر تمامی ارتباطات و تعاملات با رهبران کُرد، به ویژه با مام جلال و کاک مسعود، اشراف و نظارت کامل داشت.  اما خود من شخصیتی را که به عنوان جانشین سردار شهید انتخاب شده، هرگز نه در نشست و گفتگوها و نه در دیگر موقعیت ها در کنار سردار قاسم سلیمانی ندیده و هیچ گونه شناختی هم از او ندارم.

 آیا جانشین حاج قاسم می تواند مانند خود وی به کردها نزدیک شود؟

ناظم دباغ: به نظر من اگر خود او بخواهد و چنین قصدی داشته باشد، می تواند، همانطور که حاج قاسم به چنین جایگاه و موقعیتی دست یافت، هر کس دیگری هم که بخواهد امور محوله را مانند وی به بهترین نحو انجام دهد، می تواند شرایط پیشین را نیز بار دیگر ایجاد کند.

گفته می شود که سردار قاسم سلیمانی، در رفع اختلافات و تنش های پیش آمده میان اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق، نقش داشته است، زیرا برای ایران، اقلیم کردستان آرام و باثبات مهم تر و بهتر از اقلیمی بی ثبات و دارای تنش است، اما در عین حال گفته می شود که وی به دلیل نگرانی از احتمال جدا شدن کردها از عراق، هرگز خواهان وجود اقلیم کردستانی مقتدر و قوی نبودهاست، به نظر شما کدام یک از این دو نظریه به حقیقت نزدیک تر است؟

ناظم دباغ، در اینجا دو بحث متفاوت وجود دارد، بله سردار قاسم سلیمانی این نگرانی را داشت؛ چرا؟ ما تجربه و نمونه رفراندوم را داریم، وی در مسئله رفراندوم هشدارهای بسیاری به رهبران کُرد داد که این رفراندوم را برگزار نکنند. اما پس از رفراندوم نیز بهترین روابط را با کُردها ایجاد کرد.

 پس می توان گفت که سردار سلیمانی نگران جدایی اقلیم کردستان از عراق بود؟

ناظم دباغ:  نمی توانم بگویم سردار این نگرانی را نداشت، بله‌ از این موضوع نگران بود، اما همیشه نقشی میانجی و مثبت را با احزاب اقلیم کردستان و میان آنان اعم از حزب دمکرات، اتحادیه میهنی، جماعت اسلامی، اتحاد اسلامی و در این اواخر جنبش تغییر ایفا می کرد و با همه این احزاب روابطی حسنه داشت و برای بهبود روابط میان نیز آنان تلاش می کرد، آن هم بر این اساس و مبنا که اقلیم کردستان آرام و باثبات همسایه خوبی برای ایران است.

این یعنی او خواهان اقلیم کردستانی مقتدر بود؟

 ناظم دباغ: دو اقلیم کردستان مقتدر در اینجا مطرح است، یکی اقلیمی مقتدر که به سوی برگزاری رفراندوم استقلال گام بر می دارد و یکی  دیگر که در راستای حفاظت از دستاوردهای کنونی اقلیم، تلاش می کند؛ می خواهم موضوعی را برای ثبت در تاریخ بازگو کنم. نظام حاکمیتی که اکنون در اقلیم کردستان وجود دارد و تحت عنوان فدرالسیم خوانده می شود، در تهران طراحی شد. این نظام توسط حاج قاسم تدوین و طراحی شد و خود وی از آن حمایت و پشتیبانی می کرد. در اولین نشستی که در این مورد با حضور مام جلال طالبانی و محمد باقر حکیم برگزار شد،  من به عنوان نماینده اتحادیه میهنی حضور داشتم و همچنین در نشستی هم که در آن  نمایندگانی از پ.ک.ک و حزب دمکرات کردستان نیز حضور داشتند و صالح مسلم مسئول کنونی روابط خارجی حزب اتحاد دمکراتیک کردهای سوریه (پ. ی. د)  و رئیس مشترک پیشین این حزب  به همراه عبدالحکیم بشار نیز به تهران آمده و در آن نشست شرکت کردند، بار دیگر به عنوان نماینده اتحادیه میهنی شرکت کردم، در آن نشست، همان طرح و برنامه ای که برای کردهای عراق طراحی و تدوین و پیاده شده بود، برای کردهای سوریه نیز پیشنهاد شد، اما متاسفانه این طرح برای کردستان سوریه، با شکست مواجه شده و اجرایی نشد.

 چرا ایران چنین برنامه و طرح هایی را برای اقلیم کردستان عراق و کردستان سوریه، تدوین می کند و چرا چنین طرحی را برای کردستان ایران اجرا نمی کند؟

ناظم دباغ: پاسخ چنین پرسشی فعلا نزد ما نیست، فقط می توانم بگویم که تجربه حاج قاسم نیز این موضوع  را اثبات کرد که در ایران، ملی گرایی ایرانی وجود دارد، یعنی یک فرد کُرد، عرب، بلوچ و یا آذری در ایران به اندازه ای که به ملی گرایی ایرانی تمایل دارد؛ خواهان جدایی از این کشور نیست و کردها نیز به همان گونه اند.

من به همه کردهای ایرانی احترام می گذارم، اما میزان حضور آنان چنان قوی نیست. زیرا تو باید خودت را تحمیل کنی، اگر چنین کاری کردی دشمن نمی تواند فراموشت کند. به طور مثال حزب اتحاد دمکراتیک (پ.ی.د) با همین سیاست از مناطق کردنشین این کشور در مقابل ترور حفاظت کرد و موجودیتی با جغرافیای سیاسی را به وجود آوردند و از سوی دیگر قدرت ها نیز به حساب می آیند و کنار گذاشته نمی شوند، اما کردهای ایران تاکنون در رسیدن به اتحاد میان خود موفقیتی نداشته اند، به طور مثال حزب دمکرات ایران در حفظ ساختار خود هم ناتوان بوده و اکنون به سه حزب انشقاق یافته است.

گفته می شود که مام جلال و کاک مسعود بارها در مقابل درخواست های سردار قاسم سلیمانی نه گفته اند، چرا وی این پاسخ منفی را از سوی آنان می پذیرفت؟ آن هم در حالی که اگر کسی به وی پاسخ منفی می داد و نه می گفت، اغلب به سرنوشت بدی دچار می گردید؟

ناظم دباغ: حاج قاسم اساسا انسانی مودب و مبادی آداب بود، در بسیاری از نشست هایی که حضور داشت، چه خود به تنهایی و یا همراه با هیئت جمهوری اسلامی ایران، اغلب شنونده بود؛ به صحبت ها و نظرات حاضرین گوش فرا داده و سپس نظر و عقیده خود را اعلام می کرد و حاضرین نیز می توانستند به صورت مستقیم این نظرات را شنیده و موضع خود را بیان کنند؛ زیرا نظرات و سخنان همه طرف ها را درک می کرد. بسیار مفید و خلاصه شده سخن می گفت. به طور مثال من خود مستقیما از زبان سردار شنیدم که در مسئله رفراندوم استقلال اقلیم و برگزاری آن، هیچ گله و شکایتی از مسعود بارزانی ندارد و گفت که به بارزانی گفته از برگزاری رفراندوم منصرف شود و بارزانی پاسخ منفی داده و بر برگزاری آن اصرار ورزیده و حاج قاسم به وی گفته برگزاری رفراندوم به زیان بارزانی تمام می شود و بارزانی پاسخ داده بگذار بشود، این خود یکی از پاسخ های منفی و نه گفتن به سردار قاسم سلیمانی بود؛ اما در عین حال از برخی طرف های دیگر در اقلیم گله می کرد که به او قول داده بودند در  برگزاری رفراندوم شرکت نمی کنند، با این حال به این قول پایبند نبوده و در آن شرکت کردند.

گفته می شود سردار قاسم سلیمانی در دوران نخست وزیری نوری مالکی طی نامه ای به کاک مسعود و مام جلال، تاکید کرده به آنان اجازه نمی دهد که مالکی را برکنار کنند و چنین چیزی را برنمی تابد.

ناظم دباغ: دو نامه جداگانه بود، یکی برای مام جلال و دیگری برای کاک مسعود و من هر دو نامه را رساندم  و پس از تحویل نامه به مام جلال، وی از من خواست که خود شخصا نامه کاک مسعود را هم تحویل دهم.

 محتوای نامه چه بود؟

ناظم دباغ: این نامه حاوی هیچ تهدیدی نبود، بلکه نقشه راهی  در آن مطرح شده بود و در آن آمده  بود که اگر مالکی را برکنار کنند، حتی در یک سال هم قادر به تشکیل دولت نخواهند بود، نشستی هم که در این رابطه میان نچیروان بارزانی و مقتدی صدر رهبر جریان صدر عراق انجام شد، از سوی تهران ترتیب داده شده و صدر را به اربیل فرستادند. همان روز در دفتر سیاسی اتحادیه میهنی در اربیل، نشستی با حضور مقتدی صدر، مام جلال و کاک مسعود برگزار شد و طی آن طرفین تصمیم گرفتند که از مالکی سلب اعتماد کنند و من در تمام این نشست از آغاز تا پایان آن، حضور داشتم.

 برخی از تحلیل  گران اسماعیل قاآنی جانشین سردار قاسم سلیمانی را خطری برای کردها می دانند، چرا که هیچ ارتباطی با کردها نداشته و ممکن است مواضع وی مانند سردار سلیمانی که اغلب مواقع کردها و نظرات آنان را می پذیرفت  نباشد، آیا به عقیده شما مواضع قاآنی تا به این حد تند است؟

ناظم دباغ: مطمئنا او می تواند جانشین خوبی باشد، همانطور که نچیروان بارزانی توانست جانشین مسعود بارزانی شود و بدون شک جانشین حاج قاسم نیز این توانایی را دارد که مانند وی عمل کند، از سوی دیگر تمامی گزارشات و فرمان های حاج قاسم از طریق معاون وی به دیگر نهادها و مقامات داده می شد، نامه های حاج قاسم به نیروها و فرماندهان سپاه قدس همگی ازسوی قاآنی امضا می شد.

اصولا چرا وی باید تهدیدی برای کردها محسوب شود؟ من خود نظری دارم و پای این گفته نیز می ایستم، بنا به تجربه ای که در این سال ها در ایران دارم، تمامی افرادی که در اطراف حاج قاسم بوده و نزدیک او بودند، افرادی صادق و راستگو بوده و احترام ویژه ای را برای کردها قائل بودند. به همین دلیل می گویم جانشین حاجی نیز به همان صورت خواهد بود. چرا که کردها فاکتوری در منطقه هستند که نمی توان از آن ها دست کشید و باید با آنان تعامل داشت.

نظریه ای هست مبنی بر اینکه آنچه اقلیم کردستان در بغداد به دست آورد، از طریق تاثیرگذاری سردار قاسم سلیمانی بوده، آیا با فقدان وی، کردها می توانند مانند گذشته همان امتیازات را از دولت مرکزی عراق کسب کنند؟

ناظم دباغ: همه دستاوردهای اقلیم کردستان در بغداد، از طریق سردار سلیمانی نبوده، اما بخشی از این دستاورد و امتیازات از طریق وی و بخشی نیز از طریق حمایت دیگر کشورها به دست آمده است، از همه مهمتر تجربه کنونی و موجودیت اقلیم کردستان است و به جز آن مهمترین عامل در صیانت و حفظ دستاوردهای کردها در بغداد، از طریق اتحاد میان کردها است.

در مورد حمله ای که از سوی ایران به پایگاه آمریکایی ها در عراق شد، هم مقامات سپاه و دولت و هم روزنامه های ایرانی فقط به حمله موشکی به پایگاه عین الاسد اشاره کردند، اما نامی از دو موشکی که به سوی اربیل شلیک شد، نبردند؛ آیا شما در این مورد و هدف از شلیک این دو موشک به اربیل، با مقامات ایرانی گفتگو کرده اید؟

ناظم دباغ: طبق آنچه به من اطلاع داده شد و بلافاصله پس از حمله آن را به همراه نام مسئول مربوطه ایرانی به دولت اقلیم کردستان انتقال دادم، مقامات ایرانی تاکید کرده اند که دو موشک شلیک شده به اربیل، متعلق به ایران نیست و آنان این موشک ها را شلیک نکرده اند. سپاه پاسدارن تاکید می کند که موشک های مذکور متعلق به آنان نبوده و موشکی را به سمت اربیل شلیک نکرده اند.دولت اقلیم کردستان نیز به خوبی مطلع است که شلیک موشک ها از سوی چه کسی صورت گرفته است.

برخی تحلیل گران شلیک این دو موشک را پیامی به اقلیم می دانند مبنی بر اینکه اگر در جبهه آمریکا قرار گیرند، در امنیت نخواهند بود.

ناظم دباغ: ایران خود به ما پیام داده که عراق و اقلیم کردستان را یک واحد سیاسی، جغرافی و نظامی یکپارچه می داند. هیچ تفاوتی میان اربیل و بغداد و عین الاسد نیست، تصمیم پارلمان عراق شامل تمام کشور و اقلیم کردستان نیز می شود. من مجبورم بهعنوان نماینده دولت اقلیم کردستان این پیام ها را جدی بگیرم. من اطلاعی از توانایی های موشکی ایران ندارم، اما حملات موشکی در آرامکو، ساقط کردن پهباد و آنچه در عین الاسد روی داد، واضح و مشخص است و به همین دلیل امکان ندارد موشکی شلیک شده و تا این حد دور از هدف اصابت کند و یا اینکه یکی از دو موشک اساسا  عمل نکرده و منفجر نشود، البته اگر هدف از این شلیک ها ایجاد ارعاب باشد، قضیه فرق می کند، زیرا همانطور که میگویند، سیاست پدر و مادر ندارد.

 پس از ترور سردار قاسم سلیمانی رسانه های ایرانی حملات شدیدی را علیه اقلیم کردستان آغاز کردند، روزنامه کیهان خبری را در مورد تماس تلفنی میان مسرور بارزانی نخست وزیر اقلیم کردستان و مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا منتشر کرد که بلافاصله از سوی دولت اقلیم کردستان تکذیب شد. چرا رسانه های ایرانی اقلیم را آماج حملات خود قرار داده اند؟

 

ناظم دباغ: متاسفانه مقامات اقلیم کردستان و احزاب سیاسی بسیار دیر به این ترور واکنش نشان دادند، مراسم تشییع و بزرگداشتی که در تهران برای سردار قاسم سلیمانی برگزار شد، حتی برای امام خمینی هم برگزار نشده بود، زیرا سردار قاسم سلیمانی سمبل یک ایرانی آزاده بود که در خارج از مرزهای این کشور، از ایران دفاع می کرد. دوم اینکه از هرگونه فسادی مبرا بوده و ثروت اندوزی نکرد. از همه مهمتر اینکه حاج قاسم به هیچ عنوان وارد مشکلات داخلی ایران نشده و با اپوزیسیون ایرانی هم دشمنی نمی ورزید، زیرا ماموریت وی خارج از مرزهای ایران بود.

 پس دلیل حملات رسانه های ایرانی عدم ابراز هم دردی از سوی اقلیم کردستان بود؟

ناظم دباغ: موضع اقلیم کردستان بسیار کمتر از حد انتظار بود، به نظرم اقلیم در حق سردار قاسم سلیمانی ظلم کرده، مهم هم نیست که این اظهار نظر به گوش کاک مسعود، کاک مسرور و کاک قباد طالبانی (فرزند جلال طالبانی و معاون نخست وزیر اقلیم) برسد. چرا چنین می گویم؟ به طور مثال در نامه یکی از مقامات اقلیم آمده که حاجی قاسم در واقعه ای قربانی شد. در حالی که حتی اگر درگذشت وی در راه سفر و طی حادثه تصادف و یا واژگونی خودرو هم روی می داد، چنین اظهار نظری و نوشتن پیام به این صورت درست نیست. متاسفانه کاک مسعود و کاک مسرور بارزانی هیچ اظهار نظری در این مورد نکرده و پیامی نیز نداشته اند و تا بدین لحظه نیز نشنیده ام که پیامی را اعلام کرده باشند، انشاالله که اظهارات من درست نیست.

گفته می شود سردار قاسم سلیمانی طراح توافق میان احزاب معارض کُرد ایرانی شامل حزب دمکرات کردستان ایران و احزاب کومله مبنی بر اینکه آنان مشکلی را برای ایران ایجاد نکرده و ایران نیز کاری به آنان نداشته باشد، بوده است؛ خود شما هم در گفتگو با روزنامه همشهری چاپ تهران، اشاره کردید که این توافق توسط سردار سلیمانی حاصل شده است، حال با فقدان وی سرنوشت این توافق به کجا می رسد؟

ناظم دباغ: من از سال 1985میلادی و آغاز ارتباطات میان اتحادیه میهنی و ایران، در اکثریت نشست های میان جمهوری اسلامی ایران و مقامات اتحادیه میهنی حضور داشته ام. اتحادیه میهنی پیشتر با ایران در مورد این احزاب به توافق رسیده و اعلام کرده که گروه های مسلح معارض ایرانی در مناطق تحت کنترل این حزب هستند و پیشتر از سوی رژیم پیشین عراق، در این مناطق مستقر شده اند و به دلیل اینکه از سوی دشمن کردها به این منطقه آورده شده اند، اخراج آنان برای اتحادیه میهنی امکان پذیر نیست و آنان را مانند میهمان می پذیرد، اما لازم است توافقی صورت بگیرد مبنی بر اینکه نه ایران به آنان در مناطق تحت کنترل اتحادیه میهنی حمله کند و نه آنان اجازه دارند از این مناطق علیه ایران اقدام کنند و حمله ای علیه این کشور صورت دهند و این توافق در نهایت حاصل شد. فقط گروهک منافقین (مجاهدین خلق) تنها جریانی بود که از این توافق عدول و آن را نقض کرد و  در روستاهای سفره و زرون مستقر بود و خود من با آنان گفتگو کردم و با پاسخ های غیرمسئولانه آنان، به صورت جدی هشدار دادم که باید طی 24 ساعت این مناطق را ترک کنند و آنان نیز پس از خروج تمامی پایگاه های خود را منهدم کرده و در پاریس نیز چندین بیانیه تند را علیه من صادر کردند. به دلیل همین بیانیه ها نیز زمانی که من به پاریس رفته و درخواست کسب حق پناهندگی فرانسه را کردم، بلافاصله و طی یک هفته این درخواست من پذیرفته شد، چرا که نیازی به اثبات شرایط خود نداشتم.

 پس از این واقعه نیز چندین بار درگیری هایی میان طرف ها پیش آمد و آخرین مورد آن در منطقه جاسوسان روی داد که بار دیگر با میانجی گری من و نیز حمایت و پشتیبانی حاج قاسم، توافقاتی برای توقف درگیری حاصل شد.

آیا پس از ترور سردار قاسم سلیمانی، توافق های صورت گرفته میان ایران و احزاب معارض کُرد ایرانی که در اقلیم کردستان هستند، پابرجا باقی می ماند؟

ناظم دباغ: ایران یک نظام و حاکمیت سازماندهی شده است. روند امور این گونه نیست که حاج قاسم به عنوان یک فرد واحد در این مورد برای کشورش تصمیم گیری کند، بلکه وی مجری سیاست های کشور خود بود. بارها از مقامات عالیرتبه ایرانی شنیده ام که آنان خود برنامه و سمت و سوی سیاست خارجی کشور را تعیین می کنند، اما سردار قاسم سلیمانی مجری این سیاست ها است و  آن ها را پیاده و اجرا می کند. البته خود وی نیز عضوی از نهادهای تصمیم گیرنده این سیاست ها بود.

پنج شنبه, 26 دی 1398

 رووداو – اربیل // مدت ٢١ سال است که به عنوان نماینده حزب و سپس به عنوان نماینده حکومت اقلیم در ایران حضور دارد. خودش می‌گوید مورد اعتماد فراوان قاسم سلیمانی بوده است، در همین راستا می‌گوید روزی که باهم بوده‌اند حاج قاسم در اثر سردرد از ایشان قرص می‌خواهد، ایشان نیز می‌گوید می‌شود قبل از شما خودم قرص را بخورم؟

 

  ناظم دباغ نماینده حکومت اقلیم کردستان در مصاحبه‌ای طولانی با رووداو از ارتباط میان خود و قاسم سلیمانی و همچنین رهبران کرد و این ژنرال ایرانی و بخش‌های از زندگی وی سخن می‌گوید.

 

  رووداو: در ابتدای شروع جنگ داعش، سپیده‌دم روزی شما را بیدار و به جلسه مهم مسئولین ایرانی که قاسم سلیمانی نیز حضور دارد، دعوت می‌کنند، در این جلسه حاج قاسم از توانایی‌های پیشمرگه سخن می‌گوید، می‌توانیم با شرح این جلسه مصاحبه را شروع کنیم، در این جلسه چه گذشت؟

   فکر کنم اشتباهی صورت گرفته است، حاج قاسم در این جلسه حضور نداشتند، در این جلسه محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشتند. از دفتر رهبری به این جلسه آمده بود، چون بخشی از تاریخ است آن را بازگو می‌کنم. وقتی من رسیدم افراد دیگری نیز حضور داشتند، گفتند که من از دفتر رهبری به جلسه می‌آیم و حامل سلام ایشان به اتحادیه میهنی و مام جلال هستم، آن زمان مام جلال مریض بودند.

 

گفتند که شرایط عراق و اقلیم کردستان و داعش را در اربیل و موصل بررسی کرده‌ایم، رهبری مایلند با شما مشورت داشته باشیم. خب مسائلی مطرح شد، نظرات متفاوتی ابراز شد، افراد قدرتمند و مهمی حضور داشتند که موافق این مساله بودند که از اقلیم کردستان حمایت شود، نمی‌خواهم از کسی اسم ببرم و میان آنها فقط من کرد بودم.

 

  رووداو: به عنوان نماینده حکومت اقلیم در این جلسه شرکت کرده بودید؟

 صادقانه بگویم به عنوان نماینده مام جلال و اتحادیه میهنی در این جلسه شرکت کردم، تمام افراد حاضر در جلسه افراد پایه‌بلند بودند، در این جلسه هم نظرات متفاوتی درباره اقلیم کردستان و مواضع آن وجود داشت، اما افراد دارای نفوذ بر این نظر بودند که بایستی در اربیل و بیرون از شهر با داعش وارد جنگ شد و اقلیم کردستان محافظت شود، چون این را در راستای منافع خود می‌دانستند، چنین نیز کردند.

 

 رووداو: همکاری و مساعدت ایران از لحاظ ارسال سلاح و مهمات به اقلیم کردستان در جنگ با داعش با این جلسه مرتبط بود؟

بخشی از آن بله، چون از اقلیم کردستان نیز همان شب مقامات بلندپایه تماس برقرار کردند، آنها در تماس بامن سوال کردند که شرایط چگونه است. من در آن جلسه چیزی گفتم که البته سخن من به شکل دیگری منتشر شد. به این شکل که گویی من گفته بودم اگر از اقلیم کردستان حمایت نشود، شهر تبریز تبدیل به اردوگاه بزرگ آوارگان کرد خواهد شد، اما من گفتم مطمئنا و بدون شک ممکن است بار دیگر ملت کرد دچار آوارگی و کوچ گروهی شود، چون نقشه بزرگی با هدف نابودی تجربه اقلیم کردستان در سر داشتند. هدف آن اخراج و آوارگی رهبری کرد و نابودی این تجربه بود.

 

 رووداو: چرا اقلیم کردستان نزد ایرانی‌ها تا این اندازه اهمیت دارد و خواهان حفظ آن هستند؟

 من نمی‌توانم از طرف ایرانی‌ها جواب بدهم، اما می‌توانم برداشت خودم را از موضع ایران در قبال اقلیم کردستان بیان کنم، من معتقدم که ایران کردها را عامل توازن و بالانس مناسب جهت حفظ توازن میان سنی‌ها و شیعیان در عراق می‌داند، چون کردها اهل سنت هستند  واگر اهل سنت کرد با اهل سنت عرب متحد شود تبدیل به اکثریت خواهند شد.

 

رووداو: تاکنون چند بار با قاسم سلیمانی دیدار داشته‌اید؟

  غیرقابل شمارش است، چون زمان مرحوم مام جلال پیش آمده که هفته‌ای ٢-٣ بار پیام‌های آنها را منتقل کرده‌ام، زمانی هم بوده ماهی چندبار، یا گاهی دو ماه یکبار.

 

 رووداو: اولین دیدار با ایشان را به یاد دارید؟ موضوع دیدار چه بود؟

اولین باری که ایشان را دیدم بعد از قیام سال ١٩٩١ بود، از طرف جبهه کردستانی آن زمان برادران مرحوم کاک سامی عبدالرحمان، قادر قادر و امیر، وزیر صنعت در اولین دولت اقلیم کردستان و بنده نیز به عنوان نماینده اتحادیه میهنی و مام جلال که با این هیات بود، در تهران ایشان را دیدیم.

 

 رووداو: موضوع جلسه چه بود؟

 از نیازمندیهای کردها صحبت شد، آن زمان یکی از مشکلات بزرگ ما کمبود سوخت بود، خواستار همکاری ایران بودیم، همکاری نیز کردند.

 

 رووداو: هیچوقت در کردستان نیز با ایشان دیدار داشته‌اید؟

 بله، بسیار. هماهنگ کننده جلساتی بوده‌ام که مام جلال و کاک نچیروان و عادل عبدالمهدی باهم به مکان مشخصی رفته‌اند و ایشان هم از تهران حضور پیدا کردند.

 

 رووداو: چه سالی؟

زمان دقیقش را به خاطر نداردم، اما زمانی بود که مام جلال تازه رئیس‌جمهور عراق شده بودند. ما با هلیکوپتر به آنجا رفتیم، اما بعد از جلسه به علت هوای نامناسب و کاهش دید، با ماشین از مسیر کرمانشاه به تهران برگشتیم. چند بار دیگر نیز در کردستان دیدار داشتیم، اولین دیدار من در کردستان با ایشان در مصیف صلاح‌الدین بود.

 

 رووداو: هیچگاه باهم غذا خورده‌اید؟

 زیاد باهم صبحانه خورده‌ایم، یکی از ویژگی‌های ایشان این بود که اگر کار واجبی پیش می‌آمد، شما که مصاحبه من با روزنامه همشهری را دیده‌اید؟ آنچه درباره ایشان گفته‌ام، بخش اندکی بوده است، برای مثال پیش آمده که ١١ و ١٢ شب به منزل ایشان زنگ زده‌ام و جواب داده‌اند.

 

 رووداو: یعنی ارتباطی چنین نزدیک باهم داشته‌اید؟

بخاطر مام جلال بود، چون جایگاهی که من داشتم و نماینده مام جلال بودم، اما خودم از این جایگاه محافظت کرده‌ام، پیش آمده برای صبحانه به ایشان زنگ زده‌ام و گفته‌اند که ساعت ٦:٣٠ صبح در فلان مکان برای صبحانه یکدیگر را ببینیم.

 

رووداو: بیشتر کجا باهم صبحانه می‌خوردید؟

 بیشتر در دفتر ایشان، که دارای چند دفتر ویژه بودند.

 

 رووداو: دفتر شما چطور؟

در دفتر من باهم غذا نخورده‌ایم، اما پیش آمده که منزل ایشان جایی بوده که به من گفته‌اند فلان جا سر راه بامن قرار گذاشته‌اند با راننده خودشان که با ایشان شهید شد (جعفری)، در محل قرار وارد ماشین من شده، چون من تنها بودم، حرفهایمان را در ماشین من زده‌ایم. حتی یکبار به ایشان گفتم حاجی امیدوارم این مساله دوباره تکرار نشود، گفتند چرا؟ گفتم خدایی نکرده اگر اتفاقی بیفتد فقط من از این مکان ملاقات خبر داشته‌ام، پس اگر باز هم اتفاق بیفتد من نخواهم آمد، هر زمانی هم که با ایشان دیداری داشتم ایشان زودتر از من می‌رسید. اگر تاخیر هم می‌داشت تماس می‌گرفتند که ١٠ دقیقه دیرتر بیایید.

 

 رووداو: کدام ویژگی ایشان را نمی‌پسندیدید؟

  آرزو می‌کنم تمام رهبران کرد همچون ایشان باشند.

 

 رووداو: هیچوقت به منزل ایشان رفته‌اید یا ایشان به منزل شما آمده است؟

 نه، به سخن سلطان سلیمان در سریال حریم سلطان باور دارم زمانی که به دامادش حکم نخست‌وزیری می‌دهد و مهرش را به او می‌دهد، به او می‌گوید هر اندازه که به انسان بزرگی نزدیک شوی به همان اندازه نیز به مرگ نزدیک خواهی شد.

 

 رووداو: با این وصف، پس نزدیکی شما به قاسم سلیمانی احتمال مرگ را نیز برای شما بالاتر برده است؟

 بله، اما نترسیده‌ام، برای مثال ابومهدی مهندس به قاسم سلیمانی نزدیک شد چه اتفاقی برای او افتاد؟ من با هواپیمای خصوصی با ایشان به اربیل و سلیمانیه آمده‌ام. با ماشین از پاوه به کرمانشاه و مریوان رفته‌ایم. با ایشان به قلاچوالان سلیمانیه رفته‌ام.

 

 رووداو: جهت اطمینان خودشان، شما را با خود همراه می‌کرد؟

 مام جلال می‌گفتند تنهایشان نذار، شما که ایشان را دعوت می‌کنی بایستی این اطمینان را نیز به ایشان بدهی و زمانی که چنین کسی را دعوت می‌کنی باید همراهشان باشی.

 باور کنید سردرد داشته‌اند از من قرص خواسته‌اند، با ترس گفتم میتونم اول خودم قرص را بخورم؟ گفتند این چه حرفیه؟ چون انسانی چنین بزرگ ممکن است کسی قرص آلوده‌ای به ایشان بدهد، اطمینان زیادی به من داشتند.

 

رووداو: در مصاحبه با مجله (همشهری جوان) روزنامه‌نگار ایرانی می‌گوید برای شناخت بیشتر حاج قاسم نزد ناظم دباغ آمدیم! این تعارف بود یا واقعا شما بانک اطلاعاتی شناخت حاج قاسم بودید؟

نه ایشان به این تعارفات نیاز دارد و نه من اهل تعارفم. آنها به این گفتگو اصرار داشتند. به اندازه خودم حاج قاسم را می‌شناسم، از شیوه تعامل ایشان با مام جلال و کاک مسعود و کاک نچیروان. بسیاری اوقات پیام حاج قاسم را به مام جلال و کاک مسعود رسانده‌ام.

 

 رووداو: مشخص‌ترین این پیام‌ها چه بودند و بیشتر برای چه کسی بود؟

 یکی دوبار برای کاک مسعود بوده است، یکبار مستقیما خودم آن را به ایشان دادم. یکبار نیز از طریق مام جلال منتقل کردم. برای کاک نچیروان نیز چندبار پیام رسمی دولت و جمهوری اسلامی ایران را از طریق ارتباطات خارجی حکومت اقلیم و کاک عبدالله آکره‌ای منتقل کرده‌ام.

 

 رووداو: نویسنده کرد عارف قربانی در مقاله‌ای در رووداو نوشته بود اگر کنگره اتحادیه میهنی بعد از ترور قاسم سلیمانی اتفاق می‌افتاد نتیجه دیگری می‌داشت. آیا تاثیر قاسم سلیمانی بر اتحادیه میهنی تا این اندازه زیاد بود؟

معتقدم تاثیر حاج قاسم در یک سطح مشخص بر تمام رهبران کرد بود، اما منافع مشترک بیشتر با اتحادیه میهنی بود، چون دارای مرز مشترک طولانی هستیم، ما ٤٣٥ کیلومتر مرز با ایران هستیم، این مرز مشترک با پارت دموکرات ١٥ تا ٢٠ کیلومتر است، چون از یک طرف با پ.ک.ک شروع و تا ترکیه با پ.ک.ک ادامه می‌یابد. فقط مرز حاج عمران باقی می‌مامند و بقیه مرزها با اتحادیه میهنی است. منافع مشترک ترکیه با پارت دموکرات به همان اندازه منافع مشترک ایران با اتحادیه میهنی است، اما برای ثبت در تاریخ می‌گویم برداشتی که ایران از مساله کرد میان اتحادیه میهنی و پارت دموکرات دارد برداشتی منحصر به فرد است.

 

 رووداو: چطور؟

برای مثال ما دارای تجربه ٣١ آگوست هستیم، من بعد از اینکه به مدت ١٤ روز خودم را در اربیل مخفی کرده بودم، از مسیر قاچاق خودم را به نقده رساندم. مام جلال فورا به من مسئولیت هماهنگی روابط ایران و اتحادیه میهنی را تفویض کردند. در نقده با تجهیزات بی‌سیم با تمام گروه‌ها در تماس بودم. تا زمانی که اتحادیه میهنی به دیگله و دره سماقولی و دره شهیدان که رسید، ایرانی‌ها به من گفتند دیگر تمام. ما نمی‌خواهیم پارت دموکرات از بین برود. این بخشی از تاریخ است و مسائل دیگری نیز برای بیان وجود دارد، اما ممکن نیست. برای مثال اینکه چگونه برای پارت دموکرات پیام ارسال شد که در مصیف بمانند.

 

 رووداو: چگونه این پیام ارسال شد، چه کسی آن را فرستاد؟

خود ایرانی‌ها، پیام نیز شفاهی بود، اعلام کردند دیگر اتحادیه میهنی نباید بیشتر از این پیشروی کند، این سیاست ایران است.

 

رووداو: جواب سوالم را درباره ارتباط ترور قاسم سلیمانی و کنگره اتحادیه میهنی نگرفتم.

فکر می‌کنم کاک عارف قربانی تا اندازه‌ای اطلاعات کاملی در اختیار ندارد. من بگویم ایران تاثیری نداشته، نه، تاثیر داشته است، همچنان که بر گروه‌های دیگر نیز تاثیر داشته است. هیچ نیرویی در اقلیم کردستان وجود ندارد که دارای ارتباط نزدیک با حاج قاسم و قرارگاه رمضان نباشد.

 

 رووداو: حاج قاسم تا چه اندازه در تعیین مسئولین کرد در جایگاه‌های حزبی و دولتی نقش داشته است؟

نقش مستقیم نبود، توصیه بود. در مشکلات میان اتحادیه میهنی و پارت دموکرات و جنبش تغییر شخصیت‌های کاریزمای کرد مورد اهانت قرار می‌گرفتند، افراد درون اتحادیه میهنی همدیگر را مورد اهانت قرار می‌دادند و اتحادیه میهنی ضد پارت دموکرات بود. از طرفی کاک نوشیروان را مورد اهانت قرار می‌دادند. اکنون حاج قاسم نیست اما خدای او شاهد است. گفت خواهش میکنم به هر آنکس که ممکن است بگو که به شخصیت‌‌های کاریزمای خود احترام بگذارند، درست است که میان اینها خوب و بد وجود دارد، اما نکته مهم اینست که با کاریزمای شخصیتی خود تبدیل به این انسان بزرگ شده است، در مقابل دشمنان خودتان به آنها توهین نکنید، این توصیه بسیار دوستانه و منصفانه‌ای برای همه بود.

  ممکن است در حفظ اتحادیه میهنی تاکنون نیز نقش داشته باشند و انشقاقی که دشمنان اتحادیه میهنی آرزویش را داشتند ایجاد نشد و می‌خواستند تبدیل به ١٠٠ بخش جدا شود.

 

رووداو: اما گفته می‌شود ایشان در ایجاد اختلاف میان جناح‌های داخلی اتحادیه میهنی بعد از فوت مام جلال نقش داشته‌اند، چون می‌خواست همیشه خود وی بر آنها مسلط باشد؟

برعکس، من گفتم اتحادیه میهنی و پارت دموکرات و اتحاد اسلامی و جمعیت سلامی ارتباط خوبی با ایشان داشتند، توصیه ایشان از بین بردن انسجام میان آنها نبود، بلکه برعکس در راستای وحدت بیشتر بود.

 از ٣١ آگوست مثال آوردم، زمانی که اتحادیه میهنی از کردستان بیرون رانده شد، آمریکایی‌ها در سیرانبند نزد کاک مسعود رفتند، نگفتند کاک مسعود عقب‌نشینی کند تا اتحادیه نیز برگردد. بلکه از او تشکر کردند. اما ایران که از اتحادیه میهنی حمایت کرد و اتحادیه حمله کرد، ممکن بود بتواند مناطق دیگری را نیز به تصرف درآورد، اما ایران به ما گفت تا اینجا! یعنی نمی‌خواهد پارت دموکرات بیشتر از این دچار شکست شود.

 

 رووداو: قاسم سلیمانی درباره عدم برگزاری رفراندوم به کردها هشدارهای فراوانی داد، حتی به رهبری چون کاک کوسرت می‌گوید اگر دست از این نکشی به  مراسم ختمت خواهم آمد، آیا حاج قاسم هیچوقت با شما درباره این مساله حرف زد؟ هیچ پیامی از طریق شما به رهبران کرد ارسال کرد؟

  مورد کاک کوسرت صحت ندارد.

 

 رووداو: با شما از رفراندوم سخن گفت؟

  نه اینکه با من مطرح کرده باشند. من از سفر کاک نچێروان جهت دیدار با حاج قاسم مطلع بودم. در جلسه حضور نیافتم، چون اعضای هیات همه از پارت دموکرات بودند، در فرودگاه از آنها استقبال کردم و تا مکان دیدار با حاج قاسم همراه آنها بودم، حتی کاک نچیروان گفته بودند چرا فلانی رفت. گفتم نمی‌خواهم شاهد گفتگوها باشم، حتی ممکن است بدانم داستان چیست. هیات اتحادیه نیز که آمدند کاک کوسرت، ملا بختیار، کاک عمر فتاح، دکتر خسرو و محمود سنگاوی بودند و خود من نیز مترجم صحبت‌های کاک کوسرت برای حاج قاسم بودم، آنچه من شنیدم این بود که گفتند رفراندوم را برگزار نکنید، قول می‌دهیم که برای اجرای ماده ١٤٠ قانون اساسی از شما حمایت کنیم، ممکن است بگویند چرا تاکنون حمایت نکرده‌اید؟ این نیز دلیل خودش را دارد، اما قول می‌دهم بعد از این مساله، مدافع سرسخت شما برای تحقق حقوق‌تان در چارچوب عراق باشم.

 

 رووداو: اطمینانی برای اینکه قاسم سلیمانی ایران از حقوق کردها دفاع کنند وجود داشت؟

 بله، همچون الان عراق در دست خود آنها بود، اگر انها نمی‌بودند بودجه فعلی به اقلیم کردستان روانه می‌شد؟

 

 

 

 

شنبه, 09 آذر 1398

تهران ـ ایرناپلاس: «ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران، در تحلیل وقایع اخیر در این کشور، می‌گوید: اگر گروه‌های سیاسی در عراق، استقلال نداشته باشند و سیاستی را که از خارج به آنها دیکته می‌شود را دنبال کنند، مشکلات در عراق بزرگ‌تر خواهد شد.

«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران، درباره وضعیت کنونی عراق به «ایرناپلاس» می‌گوید، از این که ایران برای استعفا ندادن عبدالمهدی فشار آورده باشد اطلاعی ندارد، اما به عقیده او، همیشه ارتباطات جهانی به خصوص ارتباطات با ایران، در حفظ امنیت منطقه نقش مثبتی داشته است.

دباغ همچنین می‌گوید: من نشنیده‌ام که ایران فشار آورده باشد تا آقای عبدالمهدی استعفایش را تقدیم نکند، زیرا ایشان آمادگی استعفا  را داشتند و حالا پارلمان باید درباره آن تصمیم‌گیری کند.

نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران معتقد است: در حال حاضر شرایط عراق حساس است و به نظرم، وضعیت عراق نتیجه اتفاقات سال‌های گذشته است. زیرا مسئولان در این سال‌ها در حل مشکلات مردم و رفع نیازهای آنان، انجام اصلاحات و رفع فساد حاکمان کاهلی کردند.

او همچنین اضافه می‌کند: در شرایط کنونی کل عوامل چه مثبت و چه منفی به صحنه ریخته‌اند و هرکسی در نقش خودش، سیاست‌هایی را اجرا کرده، اما آن‌کسی که مسئولیتی دارد، باید منافع مردم عراق را در نظر بگیرد.

دباغ در ادامه بیان می‌کند که البته ما باید اهمیت و نقش ارتباطات جهانی را در نظر بگیریم؛ زیرا در این شرایط، عراق نمی‌تواند به‌تنهایی از این مسئله عبور کند و یا اینکه تنها به یک کشور اعتماد کند، اما درهرصورت در این سال‌ها، ایران نقش مثبتی در جهت مقابله با داعش و برقراری امنیت و آسایش در عراق داشته است.

«ناظم دباغ» همچنین معتقد است: متأسفانه باید دقت شود که مشکل اساسی در عراق، گروه‌های سیاسی هستند زیرا مشکلات و  نیازهای مردم در رأس نبوده است.

نماینده اقلیم کرستان عراق در ایران در پاسخ به این پرسش که نگاه مرجعیت عراق به سیاست‌های ایران چگونه است، توضیح می‌دهد: فعلاً نزدیکی وجود دارد. مرجعیت عراق برای حل مشکلات مردم، چه ایران باشد و چه هر کشور دیگری مشارکت می‌کند.

او همچنین معتقد است که وضعیت عراق، پیچیده است؛ اگر گروه‌های سیاسی و فراکسیون‌های پارلمانی که با گروه‌های سیاسی ارتباط دارند استقلال نداشته باشند و منافع مردم را در نظر نگیرند و همچنین اگر هر کسی آن سیاستی را پیاده کند که از خارج به او دیکته می‌شود، مشکلات بزرگ‌تر می‌شود. زیرا از آنها انتظار می‌رود به‌جای توجه به منافع فردی و ارتباطاتشان، منافع مردم را در نظر بگیرند.

به دنبال اعتراضات گسترده در عراق و کشته شدن ده‌ها نفر از مردم، روز جمعه آیت‌الله سیستانی از پارلمان عراق خواستند از عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر این کشور سلب حمایت کند. عبدالمهدی هم از سمت خود استعفا داده تا امکان تشکیل دولت جدید فراهم شود. عبدالمهدی دراین‌باره گفته: همگان می‌دانند که پیشتر هم‌ چنین تحولی را پیشنهاد کرده بودم. پارلمان عراق نیز بنا دارد که فردا، جلسه‌ای اضطراری دراین‌باره برگزار کند.

اخبار منتشرشده از ابتدای اعتراضات تا به الآن، حاکی از این است که تا به امروز حدود 400 نفر در عراق کشته‌شده‌اند. کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد روز جمعه گفت کارکنان این نهاد در عراق تایید کرده‌اند که در ناصریه دست‌کم ۲۴ نفر کشته و ۲۱۰ نفر مجروح شده‌اند.  به گفته او سازمان ملل متحد تعداد کشته‌شدگان در اعتراضات عراق را از ماه اکتبر تاکنون ۳۵۴ نفر و مجروحان آن را ۸۱۰۴ نفر مشخص کرده است. آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد نیز از گزارش‌هایی که حاکی از تیراندازی مأموران به معترضان است ابراز نگرانی کرده و خواستار خویشتن‌داری شده است. دبیر کل سازمان ملل از دولت عراق خواسته از جان‌ معترضان حفاظت کند، به آزادی بیان و اجتماعات احترام بگذارد و هرچه سریع‌تر درباره تمام اقدامات خشونت‌آمیز تحقیق کند. آقای گوترش درعین‌حال به دولت عراق یادآوری کرده مسئولیت دارد که از بناهای دیپلماتیک و کنسولی، و کارکنان آنها حفاظت کند.

 

لینک گفت‌وگو: 

https://plus.irna.ir/news/83574968/مشکل-اساسی-در-عراق-گروه-های-سیاسی-هستند

چهارشنبه, 01 آبان 1398

حکومت اقلیم کردستان نگران ادامه جنگ در سوریه است و خواستار توقف هر چه سریع‌تر جنگ و آغاز مذاکره و گفتگو است. طرفین باید مشکلات را با مذاکره حل کنند، چون ادامه جنگ باعث ویرانی و همچنین رشد داعش می‌شود. در طول تاریخ هیچ وقت مشکلات با جنگ حل نشده است. در رابطه با مسائل داخلی عراق نیز سیاست اقلیم کردستان از ابتدا که خود رئیس اقلیم آقای بارزانی صادر کرد مشخص است. ما علیه حکومت نیستیم. بهترین گزینه و بهترین حکومتی که امروز وجود دارد تشکیلات کنونی است. به همین خاطر نظر حکومت اقلیمی کردستان این است که باید حکومت هر چه سریع‌تر به مطالبات شرعی و قانونی و حقیقی معترضین رسیدگی کند و آن شعار‌هایی که آن‌ها می‌دهند مثل بیکاری و ضد فساد و خدمت گزاری و اصلاحات به درخواستشان رسیدگی شود.

کد خبر: ۳۸۷۲۵
 
۰۹:۱۳ - ۲۵ مهر ۱۳۹۸
دیدارنیوز ـ رسول شکوهی: تجربیات زیادی دارد. از لابلای صحبت‌هایش می‌شود به خوبی این را فهمید. هم تجربه مبارزه دارد هم انقلاب دیده و هم جنگ. معلم بوده و سیاستمدار شده است. ناظم دباغ نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران است و از چهره‌های سیاسی کرد محسوب می‌شود که از اعضای اتحادیه میهنی است. او که از سال ۲۰۰۸ نماینده اقلیم کردستان در ایران است به خوبی فارسی صحبت می‌کند و به مانند همه کرد‌ها مهمان نواز است و خوش صحبت.

بعد از سال‌ها تجربه کار سیاسی از اقدامات اصلاح‌طلبانه دفاع می‌کند و از هر گونه افراط‌گرایی و تغییرات لحظه‌ای دوری می‌کند. در تحلیل تلاش می‌کند عوامل مختلف را در نظر بگیرد و چند بعدی تحلیل کند. راه حل مشکلات منطقه را در داخل منطقه می‌داند و امیدی به اقدامات ابر قدرت‌ها در منطقه ندارد. بر تاریخ مسلط است و تلاش می‌کند در تحلیل‌های خود از گزاره‌های تاریخی استفاده کند.

با او درباره تحولات اخیر عراق و مسائل ترکیه و اتفاقاتی که در سوریه رخ داده است صحبت کردیم. دباغ ریشه آشوب‌ها در عراق در مسائل داخلی می‌بیند که در ادامه دشمنان عراق آن را منحرف کردند. او بر مذاکره و نفی جنگ در سوریه تاکید دارد و راه حل مسائل را در ایجاد یک اتحادیه منطقه‌ای می‌داند.
 
در ادامه، گفتگوی دیدارنیوز با ناظم دباغ نماینده اقلیم کردستان در ایران را می‌خوانید:
 
دیدارنیوز: امروز همه در جریان تحولات اخیر عراق هستند و این تحولات نگرانی‌هایی را به وجود آورده است. برخی به دخالت‌های خارجی اشاره می‌کنند و گروهی دیگر بحران ناکارآمدی و فساد در دولت عراق را مورد بحث قرار می‌دهند. تحلیل شما از اتفاقات اخیر در عراق چیست و نقش کدامیک از عوامل را پر رنگ‌تر می‌بینید؟

ناظم دباغ: به نظر من آن وضعیتی که در عراق می‌گذرد، نتیجه سیاست غیرحکیمانه حکومت عراق در طول سال‌های بعد از فروپاشی صدام حسین است. با این حجم درآمدی که عراق داشت تا امروز نتوانستند به مردم خدمت کنند تا مردم راضی باشند. شاهد هستیم که اکثریت معترضین در خیابان، جوان هستند. آن جوان‌ها شاید زیاد از گذشته هم اطلاع نداشته باشند، اما در شرایط کنونی وقتی کم درآمد، کم خدمات و بیکار هستند و حس کنند که خدمات بهداشتی و آب و برق و همه این چیز‌ها کمبود دارد یا نیست، خب مسلم است که یک هیجانی به وجود می‌آید که به دنبال خواسته‌های خودشان باشند. وقتی مردم عراق شروع به اعتراض می‌کنند شرایطی پیش می‌آید که کسانی که عراق را دوست ندارند و یا شرایط کنونی عراق مورد پذیرششان نیست وارد صحنه می‌شوند و می‌خواهند تظاهرات به سویی دیگر کشیده شود. به همین خاطر به نظر من امروز عراق هزینه این سیاست بی طرفی در منطقه را پرداخت می‌کند. امریکا دوست نداشت عراق بیطرف باشد. اما اخیراً که رئیس جمهوری عراق به سازمان ملل رفت و سخنرانی کرد پیامش مشخص بود. پیام بی طرفی و پیام این که عراق آمادگی دارد از گام‌هایی که برای برقراری و حفظ امنیت در منطقه برداشته می‌شود استقبال کند و به جای شرکت کشور‌های خارجی، کشور‌های منطقه‌ای باید با هم متحد باشند تا امنیت خودشان حفظ شود. نخست‌وزیر عراق به چین رفت و بعد از چین به سعودی سفر کرد. کل پیام‌های مسئولین عراقی این بود که هم بیطرف هستیم و هم آمادگی داریم که سیاست اقلیمی خودمان را داشته باشیم. مخصوصاً رئیس‌جمهور پیشنهاد کرد که برای حفظ منافع خودشان و حفظ امنیت منطقه یک منظومه اقلیمی به وجود آید. چون بهترین راهش همین است که کشور‌های منطقه خودشان بتوانند آن امنیت را حفظ کنند. خب حال که صحنه شلوغ می‌شود دشمنان عراق وارد عمل می‌شوند و عراق باید هزینه آن را پرداخت کند. وگرنه من این اعتقاد را ندارم که نیروی امنیتی پلیس عراق طوری باشد که به مردم خودش شلیک کند چراکه این رفتار، یک رفتار بعثی است. این رفتار کار دیکتاتور‌ها و نیرو‌هایی هستند که بخواهند مردم را سرکوب کنند.

این وضعیت جدیدی که در عراق وجود دارد هم مرجعیت شیعه، دفتر آیت الله سیستانی و هم خود حکومت یعنی رئیس جمهوری و رئیس پارلمان و نخست وزیر عراق و هم اقلیم کردستان پیام صادر کردند که نباید مردم اجازه دهند که مسیر تظاهرات تغییر پیدا کند و به جای شعار‌ها و مطالبات شرعی و قانونی خود به اغتشاش و ناامنی ختم شود. شاهد برداشتن گام‌هایی از سوی دولت عراق برای شنیدن صدای معترضین هستیم. رییس‌جمهوری، نخست‌وزیر و رییس مجلس با نمایندگان معترضین جلسه داشتند و رئیس‌جمهوری یک نقشه راه تقدیم کرد. نخست وزیر اعلام کرد به یک سری مطالبات حق و درست تظاهرات کنندگان باید سریع رسیدگی کنیم و سریع پاسخ دهیم و اجرایی شود. الان حکومت عراق در شرایطی است که انشاالله بتواند صحنه آرام شود و اصلاحات علیه فساد و به دادگاه کشاندن فاسدین در حکومت را شروع کنند. باید ببینیم در آینده چه می‌شود.

دیدارنیوز: اگر بخواهیم از صحبت‌های شما یک جمع‌بندی کنیم این است که شما معتقدید این اتفاق ریشه کاملاً داخلی دارد. ولی وقتی که فضا بهم ریخته شد آن زمان است که دشمنان عراق و کسانی که ثبات منطقه برایشان مفید نیست فضا را آلوده کردند.

دباغ: صد درصد این گونه است. یعنی حتی چیزی که در مصر و در لیبی می‌گذرد همه به هم مربوط است. مثلاً خیلی‌ها ادعا می‌کنند که ایران پشت سر این تظاهرات است. برایم جای تعجب است. وقتی حکومت جدید تشکیل شد ایران خیلی رضایت داشت. برخی می‌گویند عادل عبدالمهدی باید استعفا دهد و از نخست وزیری دست بردارد. سؤال این است که عبدالمهدی برای چه کسی می‌آید؟ وقتی این ادعا را می‌کنند یا درخواستی می‌کنند خود به خود مطالبی علیه عراق است. به هم ریختن مدیریت حکومت، هزینه دارد. خدا رحمت کند آقای طالبانی در مدتی که با هم کار می‌کردیم همیشه نظرش این بود که به فکر تغییر و جابجایی نباشید، بلکه به فکر تغییر تفکر و عقل باشید. چون کسی که شما به سر کار می‌آورید اگر همین تفکر و عقلانیت و حاکمیت را داشته باشد چه چیز جدیدی برای شما به وجود می‌آورد؟ ما تجربه داریم در عراق. زمان ایاد علاوی یک سال حکومت انتقالی بود همه می‌گفتیم زود برود، چون کاری نکرد. او رفت و ابراهیم جعفری جدید آمد. ابراهیم جعفری آمد همه تأییدش کردیم و برایش دست زدیم و یک سال و نیم نگذشت گفتیم باید برود. او هم رفت و نتوانستند کاری کند. بعد از او مالکی آمد. باز شلوغ کردیم که باید مالکی رود و یکی دیگر بیاید خب او هم رفت و بعد از او دکتر عبادی آمد. دکتر عبادی هم رفت و بعد از او عبدالمهدی آمد. یعنی حساب کنید علاوی، ابراهیم جعفری، مالکی، دکتر عبادی و عبدالمهدی. بعد از عبدالمهدی چه می‌شود؟! به همین خاطر این جا مدیریت عراق نیاز به یک تفکر جدید دارد و برای من مهم نیست که دکتر عبادی رفته و عبدالمهدی آمده است، برای من مهم این است که تفکرات عبدالمهدی چیست. یکی از گام‌های مثبتی که در شرایط کنونی برداشته اعلام بی طرفی است. وقتی بی طرفی را اعلام می‌کند نباید هم به آمریکا دست دهد و هم به ایران. اما برای ما اهمیت ایران بیشتر است، چون ما همسایه هستیم، جغرافیا، نژاد و دین مشترکی داریم. آمریکا و انگلیس و فرانسه فردا که منافع خود را تهیه و تأمین کردند، می‌روند و بعد سعودی‌ها و ایران و سوریه باقی می‌مانند. یعنی برای ما همسایه‌ها اولویت دارند. حال اینجا اگر نتوانم برای رفع مشکلاتشان کمک کنم نباید علیه او باشم.
دیدارنیوز: بدون تعارف منطقه الان در وضعیت بی ثباتی به سر می‌برد و تنش‌های مختلف در هر سطحی محتمل است. شما پیشنهادتان برای کشور‌های منطقه مثل عراق و ایران و سعودی و ترکیه و کشور‌های حاشیه خلیج فارس برای حل این مشکل چیست؟

دباغ: به نظرم بهترین راه، خودداری کردن از تندروی و عجله در تصمیم گیری است. نکته دوم اینکه به پیشنهاد رئیس جمهور عراق برای تشکیل منظومه اقلیمی باز گردیم که ما خودمان بررسی کنیم و خودمان همکاری کنیم به جای اینکه نیرو‌های فرانسه و بریتانیا و چین و آمریکا که هزاران کیلومتر از ما دور هستند به منطقه بیایند و بخواهند از ما حمایت کنند. حمایتشان از منطقه ما به خاطر پول ما و درآمد ما و نفت ما است. چرا این هزینه را پرداخت بکنیم وقتی آقای ترامپ می‌گوید من ۴۰۲ میلیارد دلار اسلحه به سعودی دادم. اما حوثی‌ها آرامکو را بمباران کردند. این موشک‌ها کجاست؟ پدافند‌ها و تکنولوژی‌ها کجا است؟ سعودی‌ها برای چه ۴۰۰ میلیارد دلار هزینه کرده‌اند تا در مقابل مخاطراتی که برایشان به وجود بیاید محافظت کنند، اما نتیجه چیز دیگری شد. اگر وفاق اقلیمی به وجود بیاید نیاز به آن هزینه‌ها نیست و نیاز به آن سیستم پدافندی و حمایتی آسمانی و موشکی هم ندارد؛ و سیاست در یک کلمه و یک امضاء بدون هزینه می‌توان این کار را انجام داد. به همین خاطر به نظر من باید از جنگ‌های گذشته تجربه بگیریم. هیچ جنگی در دنیا با جنگ تمام نشده است. نتیجه شکست یک طرف در جنگ، به نشستن روی میز مذاکره می‌کشد که یک طرف شکست می‌خورد و یک طرف پیروز می‌شود. اما در مذاکره و سیاست نه شکستی دارد و نه پیروزی دارد. توافق به وجود می‌آید. طبق توافق یعنی منافع همه جانبه به وجود می‌آید و خب مشکل هم حل می‌شود. ما در عراق تجربه چندین سال جنگ را داریم. در غرب هم این ماجرا رخ داده است. اخیرا اروپایی‌ها تفکر و عقلشان را تغییر دادند و به جای جنگ یک بازار اقتصادی مشترک درست کردند که همه در آن منفعت می‌برند و مرز را برداشتند. یعنی الان بعضی وقت‌ها به اروپا که می‌روید با کد تلفن متوجه می‌شوید که به کدام کشور وارد شدید و کدام را رد کردید. از این کار استفاده کردند. ما چرا این کار را نکنیم؟ جنگ جهانی دوم سال ۱۹۴۶ تمام شد و تا الان چند سال است؟ حدود ۶۳ سال است. تازه آمده‌ایم یک جور جنگ جهانی سوم هم راه انداختیم. نیرو‌های مشارکتی در این جنگ از نیرو‌های مشارکتی که در جنگ جهانی دوم بوده کمتر نیست. منطقه جغرافیایی آن هم وسیع است. چه کسی این بین ضرر می‌کند؟ مردم منطقه. چه کسی برنده می‌شود؟ کشور‌های قدرتمند. خب چرا این سود را برای خود بر نگردانیم؟ مردم ما کشته می‌شوند. مگر کشور‌هایی اروپایی و آمریکایی می‌آیند در منطقه هزاران کشته می‌دهند. آیااین به خاطر به وجود آوردن پروسه دموکراسی است و یا جا به جا کردن یک دیکتاتور به یک دیکتاتور دیگر؟! برای چه؟ برای حفظ منفعت بیشتر. آقای ترامپ رئیس جمهور آمریکا در نیوریوک به سعودی‌ها بعد از بمباران آرامکو چه گفت؟! گفت باید دوستانم پرداخت کنند تا ما از آن‌ها دفاع کنیم. باید حکام منطقه هشیار باشند. یعنی آگاهی جمعی و درکشان قوی‌تر باشد.

اسکندر مقدونی و چنگیز خان و هلاکو، کورش و عثمانی و سلطان سلیم و سلطان سلیمان آن همه جنگ‌هایی که به وجود آوردند آیا ماندند؟ من همیشه می‌گویم که دیکتاتور‌ها و امپراطوری‌ها در اوج قدرتشان فروپاشی می‌کنند نه از ضعف. وقتی قدرتشان زیاد می‌شود نفوذ و تسلطشان زیاد می‌شود مغرور می‌شوند و بیشتر سعی می‌کنند دنیای بیشتری تصرف کنند. بالاخره از یک جایی جلویشان گرفته می‌شود. هیتلر چند پیروزی به دست آورد و تا کجا رفت؟ اما زمانی که به نقطه اوج رسید شکستش دادند. به همین خاطر باید حکام منطقه به هوش آیند و به فکر آن کاری باشند که آینده شان روشن‌تر و کامل‌تر باشد و دستاورد‌هایی داشته باشند. کسی نمی‌تواند این دستاورد‌ها را تنها بخورد. امروز مسئله و مشکل بزرگ، انرژی در منطقه است. مگر اجازه می‌دهند که شما تنها بخورید؟ مصر را چه کردند؟ لیبی را چه کردند؟ عراق را چه کردند و سوریه و یمن را چه کردند؟ الان یک کاری کرده‌اند که باید درآمد‌های نفتی خود را بیاورید و هزینه کنید تا بازسازی شود. خب چه کسی هزینه بازسازی می‌کند؟ همان کشور‌هایی که جنگ را راه انداختند. برای جنگ اسلحه می‌فروشند و بعد از جنگ بازسازی می‌کنند. من شاهد تجربه جنگ ایران وعراق هستم و حضور داشتم. زمانی که ایران با عراق در جنگ بود مرز‌ها ویرانه بود و تا به کرمانشاه، ایلام، اهواز، خرمشهر و قصر شیرین می‌رسید. جنگ متوقف شد آن هزینه‌ای که خرج می‌کردند هزینه بازسازی ایران شد. حالا دشمن وقتی به کرمانشاه و سنندج و قصر شیرین می‌رود حسادت می‌کند. من به قصر شیرین رفته بودم. اتاقی نمانده بود که بگوییم در آن جا جایی پیدا کنم که آفتاب من را نسوزاند و یا باران من را خیس نکند. امروز این همه ویلا و آپارتمان و ساختمان و خیابان است و این بعد از جنگ است. به همین خاطر پیشنهاد من این است که باید پیروزی ما را مغرور نکند و شکست ما را ناامید نکند. بهترین راهش میز مذاکره و گفتگو و توافق است. توافق یعنی این که یک کم شما جلو می‌آیید و یک مقداری هم طرف مقابل جلو می‌آید.

دیدارنیوز: پس سیاست اقلیم کردستان این است که دولت عبدالمهدی بماند؛ بر خلاف این که برخی از جریانات شیعه خواهان برکناری هستند. یعنی سیاست یک پارچه کرد‌ها این است که دولت مرکزی برقرار باشد.

دباغ: بله، سیاست اقلیم کردستان از ابتدا که خود رئیس اقلیم آقای بارزانی صادر کرد مشخص است. ما علیه حکومت نیستیم. بهترین گزینه و بهترین حکومتی که امروز وجود دارد تشکیلات کنونی است. زمانی آقای طالبانی تنها بود و زمان آقای فؤاد معصوم حرکت و فعالیتی نبود. رئیس جمهوری فعلی یک سیاستمدار و رئیس جمهور برجسته و به لحاظ دیپلماسی سیاسی قدرت‌مند است. عبدالمهدی یکی از سیاستمداران برجسته عراقی است که هم نخست وزیر است و هم رابطه دیرینه و خوبی با کرد‌ها دارد. با مجلس عراق نیز ارتباط خوبی توانسته برقرار کند. به همین خاطر نظر حکومت اقلیمی کردستان این است که باید حکومت هر چه سریع‌تر به مطالبات شرعی و قانونی و حقیقی معترضین رسیدگی کند و آن شعار‌هایی که آن‌ها می‌دهند مثل بیکاری و ضد فساد و خدمت گزاری و اصلاحات به درخواستشان رسیدگی شود. به همین خاطر حکومت اقلیم از حکومت عراق برای اجرای اصلاحات و آن تغییراتی که نیاز داشته باشد به وجود آید، حمایت می‌کند.
کد خبر: ۳۸۷۲۵
 
۰۹:۱۳ - ۲۵ مهر ۱۳۹۸
دیدارنیوز ـ رسول شکوهی: تجربیات زیادی دارد. از لابلای صحبت‌هایش می‌شود به خوبی این را فهمید. هم تجربه مبارزه دارد هم انقلاب دیده و هم جنگ. معلم بوده و سیاستمدار شده است. ناظم دباغ نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران است و از چهره‌های سیاسی کرد محسوب می‌شود که از اعضای اتحادیه میهنی است. او که از سال ۲۰۰۸ نماینده اقلیم کردستان در ایران است به خوبی فارسی صحبت می‌کند و به مانند همه کرد‌ها مهمان نواز است و خوش صحبت.

بعد از سال‌ها تجربه کار سیاسی از اقدامات اصلاح‌طلبانه دفاع می‌کند و از هر گونه افراط‌گرایی و تغییرات لحظه‌ای دوری می‌کند. در تحلیل تلاش می‌کند عوامل مختلف را در نظر بگیرد و چند بعدی تحلیل کند. راه حل مشکلات منطقه را در داخل منطقه می‌داند و امیدی به اقدامات ابر قدرت‌ها در منطقه ندارد. بر تاریخ مسلط است و تلاش می‌کند در تحلیل‌های خود از گزاره‌های تاریخی استفاده کند.

با او درباره تحولات اخیر عراق و مسائل ترکیه و اتفاقاتی که در سوریه رخ داده است صحبت کردیم. دباغ ریشه آشوب‌ها در عراق در مسائل داخلی می‌بیند که در ادامه دشمنان عراق آن را منحرف کردند. او بر مذاکره و نفی جنگ در سوریه تاکید دارد و راه حل مسائل را در ایجاد یک اتحادیه منطقه‌ای می‌داند.
 
در ادامه، گفتگوی دیدارنیوز با ناظم دباغ نماینده اقلیم کردستان در ایران را می‌خوانید:
 
دیدارنیوز: امروز همه در جریان تحولات اخیر عراق هستند و این تحولات نگرانی‌هایی را به وجود آورده است. برخی به دخالت‌های خارجی اشاره می‌کنند و گروهی دیگر بحران ناکارآمدی و فساد در دولت عراق را مورد بحث قرار می‌دهند. تحلیل شما از اتفاقات اخیر در عراق چیست و نقش کدامیک از عوامل را پر رنگ‌تر می‌بینید؟

ناظم دباغ: به نظر من آن وضعیتی که در عراق می‌گذرد، نتیجه سیاست غیرحکیمانه حکومت عراق در طول سال‌های بعد از فروپاشی صدام حسین است. با این حجم درآمدی که عراق داشت تا امروز نتوانستند به مردم خدمت کنند تا مردم راضی باشند. شاهد هستیم که اکثریت معترضین در خیابان، جوان هستند. آن جوان‌ها شاید زیاد از گذشته هم اطلاع نداشته باشند، اما در شرایط کنونی وقتی کم درآمد، کم خدمات و بیکار هستند و حس کنند که خدمات بهداشتی و آب و برق و همه این چیز‌ها کمبود دارد یا نیست، خب مسلم است که یک هیجانی به وجود می‌آید که به دنبال خواسته‌های خودشان باشند. وقتی مردم عراق شروع به اعتراض می‌کنند شرایطی پیش می‌آید که کسانی که عراق را دوست ندارند و یا شرایط کنونی عراق مورد پذیرششان نیست وارد صحنه می‌شوند و می‌خواهند تظاهرات به سویی دیگر کشیده شود. به همین خاطر به نظر من امروز عراق هزینه این سیاست بی طرفی در منطقه را پرداخت می‌کند. امریکا دوست نداشت عراق بیطرف باشد. اما اخیراً که رئیس جمهوری عراق به سازمان ملل رفت و سخنرانی کرد پیامش مشخص بود. پیام بی طرفی و پیام این که عراق آمادگی دارد از گام‌هایی که برای برقراری و حفظ امنیت در منطقه برداشته می‌شود استقبال کند و به جای شرکت کشور‌های خارجی، کشور‌های منطقه‌ای باید با هم متحد باشند تا امنیت خودشان حفظ شود. نخست‌وزیر عراق به چین رفت و بعد از چین به سعودی سفر کرد. کل پیام‌های مسئولین عراقی این بود که هم بیطرف هستیم و هم آمادگی داریم که سیاست اقلیمی خودمان را داشته باشیم. مخصوصاً رئیس‌جمهور پیشنهاد کرد که برای حفظ منافع خودشان و حفظ امنیت منطقه یک منظومه اقلیمی به وجود آید. چون بهترین راهش همین است که کشور‌های منطقه خودشان بتوانند آن امنیت را حفظ کنند. خب حال که صحنه شلوغ می‌شود دشمنان عراق وارد عمل می‌شوند و عراق باید هزینه آن را پرداخت کند. وگرنه من این اعتقاد را ندارم که نیروی امنیتی پلیس عراق طوری باشد که به مردم خودش شلیک کند چراکه این رفتار، یک رفتار بعثی است. این رفتار کار دیکتاتور‌ها و نیرو‌هایی هستند که بخواهند مردم را سرکوب کنند.

این وضعیت جدیدی که در عراق وجود دارد هم مرجعیت شیعه، دفتر آیت الله سیستانی و هم خود حکومت یعنی رئیس جمهوری و رئیس پارلمان و نخست وزیر عراق و هم اقلیم کردستان پیام صادر کردند که نباید مردم اجازه دهند که مسیر تظاهرات تغییر پیدا کند و به جای شعار‌ها و مطالبات شرعی و قانونی خود به اغتشاش و ناامنی ختم شود. شاهد برداشتن گام‌هایی از سوی دولت عراق برای شنیدن صدای معترضین هستیم. رییس‌جمهوری، نخست‌وزیر و رییس مجلس با نمایندگان معترضین جلسه داشتند و رئیس‌جمهوری یک نقشه راه تقدیم کرد. نخست وزیر اعلام کرد به یک سری مطالبات حق و درست تظاهرات کنندگان باید سریع رسیدگی کنیم و سریع پاسخ دهیم و اجرایی شود. الان حکومت عراق در شرایطی است که انشاالله بتواند صحنه آرام شود و اصلاحات علیه فساد و به دادگاه کشاندن فاسدین در حکومت را شروع کنند. باید ببینیم در آینده چه می‌شود.

دیدارنیوز: اگر بخواهیم از صحبت‌های شما یک جمع‌بندی کنیم این است که شما معتقدید این اتفاق ریشه کاملاً داخلی دارد. ولی وقتی که فضا بهم ریخته شد آن زمان است که دشمنان عراق و کسانی که ثبات منطقه برایشان مفید نیست فضا را آلوده کردند.

دباغ: صد درصد این گونه است. یعنی حتی چیزی که در مصر و در لیبی می‌گذرد همه به هم مربوط است. مثلاً خیلی‌ها ادعا می‌کنند که ایران پشت سر این تظاهرات است. برایم جای تعجب است. وقتی حکومت جدید تشکیل شد ایران خیلی رضایت داشت. برخی می‌گویند عادل عبدالمهدی باید استعفا دهد و از نخست وزیری دست بردارد. سؤال این است که عبدالمهدی برای چه کسی می‌آید؟ وقتی این ادعا را می‌کنند یا درخواستی می‌کنند خود به خود مطالبی علیه عراق است. به هم ریختن مدیریت حکومت، هزینه دارد. خدا رحمت کند آقای طالبانی در مدتی که با هم کار می‌کردیم همیشه نظرش این بود که به فکر تغییر و جابجایی نباشید، بلکه به فکر تغییر تفکر و عقل باشید. چون کسی که شما به سر کار می‌آورید اگر همین تفکر و عقلانیت و حاکمیت را داشته باشد چه چیز جدیدی برای شما به وجود می‌آورد؟ ما تجربه داریم در عراق. زمان ایاد علاوی یک سال حکومت انتقالی بود همه می‌گفتیم زود برود، چون کاری نکرد. او رفت و ابراهیم جعفری جدید آمد. ابراهیم جعفری آمد همه تأییدش کردیم و برایش دست زدیم و یک سال و نیم نگذشت گفتیم باید برود. او هم رفت و نتوانستند کاری کند. بعد از او مالکی آمد. باز شلوغ کردیم که باید مالکی رود و یکی دیگر بیاید خب او هم رفت و بعد از او دکتر عبادی آمد. دکتر عبادی هم رفت و بعد از او عبدالمهدی آمد. یعنی حساب کنید علاوی، ابراهیم جعفری، مالکی، دکتر عبادی و عبدالمهدی. بعد از عبدالمهدی چه می‌شود؟! به همین خاطر این جا مدیریت عراق نیاز به یک تفکر جدید دارد و برای من مهم نیست که دکتر عبادی رفته و عبدالمهدی آمده است، برای من مهم این است که تفکرات عبدالمهدی چیست. یکی از گام‌های مثبتی که در شرایط کنونی برداشته اعلام بی طرفی است. وقتی بی طرفی را اعلام می‌کند نباید هم به آمریکا دست دهد و هم به ایران. اما برای ما اهمیت ایران بیشتر است، چون ما همسایه هستیم، جغرافیا، نژاد و دین مشترکی داریم. آمریکا و انگلیس و فرانسه فردا که منافع خود را تهیه و تأمین کردند، می‌روند و بعد سعودی‌ها و ایران و سوریه باقی می‌مانند. یعنی برای ما همسایه‌ها اولویت دارند. حال اینجا اگر نتوانم برای رفع مشکلاتشان کمک کنم نباید علیه او باشم.
 
 
اعتراضات عراق ریشه داخلی دارد نه خارجی! / کردستان عراق، ترکیه را به گفتگو دعوت می‌کند
 

دیدارنیوز: بدون تعارف منطقه الان در وضعیت بی ثباتی به سر می‌برد و تنش‌های مختلف در هر سطحی محتمل است. شما پیشنهادتان برای کشور‌های منطقه مثل عراق و ایران و سعودی و ترکیه و کشور‌های حاشیه خلیج فارس برای حل این مشکل چیست؟

دباغ: به نظرم بهترین راه، خودداری کردن از تندروی و عجله در تصمیم گیری است. نکته دوم اینکه به پیشنهاد رئیس جمهور عراق برای تشکیل منظومه اقلیمی باز گردیم که ما خودمان بررسی کنیم و خودمان همکاری کنیم به جای اینکه نیرو‌های فرانسه و بریتانیا و چین و آمریکا که هزاران کیلومتر از ما دور هستند به منطقه بیایند و بخواهند از ما حمایت کنند. حمایتشان از منطقه ما به خاطر پول ما و درآمد ما و نفت ما است. چرا این هزینه را پرداخت بکنیم وقتی آقای ترامپ می‌گوید من ۴۰۲ میلیارد دلار اسلحه به سعودی دادم. اما حوثی‌ها آرامکو را بمباران کردند. این موشک‌ها کجاست؟ پدافند‌ها و تکنولوژی‌ها کجا است؟ سعودی‌ها برای چه ۴۰۰ میلیارد دلار هزینه کرده‌اند تا در مقابل مخاطراتی که برایشان به وجود بیاید محافظت کنند، اما نتیجه چیز دیگری شد. اگر وفاق اقلیمی به وجود بیاید نیاز به آن هزینه‌ها نیست و نیاز به آن سیستم پدافندی و حمایتی آسمانی و موشکی هم ندارد؛ و سیاست در یک کلمه و یک امضاء بدون هزینه می‌توان این کار را انجام داد. به همین خاطر به نظر من باید از جنگ‌های گذشته تجربه بگیریم. هیچ جنگی در دنیا با جنگ تمام نشده است. نتیجه شکست یک طرف در جنگ، به نشستن روی میز مذاکره می‌کشد که یک طرف شکست می‌خورد و یک طرف پیروز می‌شود. اما در مذاکره و سیاست نه شکستی دارد و نه پیروزی دارد. توافق به وجود می‌آید. طبق توافق یعنی منافع همه جانبه به وجود می‌آید و خب مشکل هم حل می‌شود. ما در عراق تجربه چندین سال جنگ را داریم. در غرب هم این ماجرا رخ داده است. اخیرا اروپایی‌ها تفکر و عقلشان را تغییر دادند و به جای جنگ یک بازار اقتصادی مشترک درست کردند که همه در آن منفعت می‌برند و مرز را برداشتند. یعنی الان بعضی وقت‌ها به اروپا که می‌روید با کد تلفن متوجه می‌شوید که به کدام کشور وارد شدید و کدام را رد کردید. از این کار استفاده کردند. ما چرا این کار را نکنیم؟ جنگ جهانی دوم سال ۱۹۴۶ تمام شد و تا الان چند سال است؟ حدود ۶۳ سال است. تازه آمده‌ایم یک جور جنگ جهانی سوم هم راه انداختیم. نیرو‌های مشارکتی در این جنگ از نیرو‌های مشارکتی که در جنگ جهانی دوم بوده کمتر نیست. منطقه جغرافیایی آن هم وسیع است. چه کسی این بین ضرر می‌کند؟ مردم منطقه. چه کسی برنده می‌شود؟ کشور‌های قدرتمند. خب چرا این سود را برای خود بر نگردانیم؟ مردم ما کشته می‌شوند. مگر کشور‌هایی اروپایی و آمریکایی می‌آیند در منطقه هزاران کشته می‌دهند. آیااین به خاطر به وجود آوردن پروسه دموکراسی است و یا جا به جا کردن یک دیکتاتور به یک دیکتاتور دیگر؟! برای چه؟ برای حفظ منفعت بیشتر. آقای ترامپ رئیس جمهور آمریکا در نیوریوک به سعودی‌ها بعد از بمباران آرامکو چه گفت؟! گفت باید دوستانم پرداخت کنند تا ما از آن‌ها دفاع کنیم. باید حکام منطقه هشیار باشند. یعنی آگاهی جمعی و درکشان قوی‌تر باشد.

اسکندر مقدونی و چنگیز خان و هلاکو، کورش و عثمانی و سلطان سلیم و سلطان سلیمان آن همه جنگ‌هایی که به وجود آوردند آیا ماندند؟ من همیشه می‌گویم که دیکتاتور‌ها و امپراطوری‌ها در اوج قدرتشان فروپاشی می‌کنند نه از ضعف. وقتی قدرتشان زیاد می‌شود نفوذ و تسلطشان زیاد می‌شود مغرور می‌شوند و بیشتر سعی می‌کنند دنیای بیشتری تصرف کنند. بالاخره از یک جایی جلویشان گرفته می‌شود. هیتلر چند پیروزی به دست آورد و تا کجا رفت؟ اما زمانی که به نقطه اوج رسید شکستش دادند. به همین خاطر باید حکام منطقه به هوش آیند و به فکر آن کاری باشند که آینده شان روشن‌تر و کامل‌تر باشد و دستاورد‌هایی داشته باشند. کسی نمی‌تواند این دستاورد‌ها را تنها بخورد. امروز مسئله و مشکل بزرگ، انرژی در منطقه است. مگر اجازه می‌دهند که شما تنها بخورید؟ مصر را چه کردند؟ لیبی را چه کردند؟ عراق را چه کردند و سوریه و یمن را چه کردند؟ الان یک کاری کرده‌اند که باید درآمد‌های نفتی خود را بیاورید و هزینه کنید تا بازسازی شود. خب چه کسی هزینه بازسازی می‌کند؟ همان کشور‌هایی که جنگ را راه انداختند. برای جنگ اسلحه می‌فروشند و بعد از جنگ بازسازی می‌کنند. من شاهد تجربه جنگ ایران وعراق هستم و حضور داشتم. زمانی که ایران با عراق در جنگ بود مرز‌ها ویرانه بود و تا به کرمانشاه، ایلام، اهواز، خرمشهر و قصر شیرین می‌رسید. جنگ متوقف شد آن هزینه‌ای که خرج می‌کردند هزینه بازسازی ایران شد. حالا دشمن وقتی به کرمانشاه و سنندج و قصر شیرین می‌رود حسادت می‌کند. من به قصر شیرین رفته بودم. اتاقی نمانده بود که بگوییم در آن جا جایی پیدا کنم که آفتاب من را نسوزاند و یا باران من را خیس نکند. امروز این همه ویلا و آپارتمان و ساختمان و خیابان است و این بعد از جنگ است. به همین خاطر پیشنهاد من این است که باید پیروزی ما را مغرور نکند و شکست ما را ناامید نکند. بهترین راهش میز مذاکره و گفتگو و توافق است. توافق یعنی این که یک کم شما جلو می‌آیید و یک مقداری هم طرف مقابل جلو می‌آید.

دیدارنیوز: پس سیاست اقلیم کردستان این است که دولت عبدالمهدی بماند؛ بر خلاف این که برخی از جریانات شیعه خواهان برکناری هستند. یعنی سیاست یک پارچه کرد‌ها این است که دولت مرکزی برقرار باشد.

دباغ: بله، سیاست اقلیم کردستان از ابتدا که خود رئیس اقلیم آقای بارزانی صادر کرد مشخص است. ما علیه حکومت نیستیم. بهترین گزینه و بهترین حکومتی که امروز وجود دارد تشکیلات کنونی است. زمانی آقای طالبانی تنها بود و زمان آقای فؤاد معصوم حرکت و فعالیتی نبود. رئیس جمهوری فعلی یک سیاستمدار و رئیس جمهور برجسته و به لحاظ دیپلماسی سیاسی قدرت‌مند است. عبدالمهدی یکی از سیاستمداران برجسته عراقی است که هم نخست وزیر است و هم رابطه دیرینه و خوبی با کرد‌ها دارد. با مجلس عراق نیز ارتباط خوبی توانسته برقرار کند. به همین خاطر نظر حکومت اقلیمی کردستان این است که باید حکومت هر چه سریع‌تر به مطالبات شرعی و قانونی و حقیقی معترضین رسیدگی کند و آن شعار‌هایی که آن‌ها می‌دهند مثل بیکاری و ضد فساد و خدمت گزاری و اصلاحات به درخواستشان رسیدگی شود. به همین خاطر حکومت اقلیم از حکومت عراق برای اجرای اصلاحات و آن تغییراتی که نیاز داشته باشد به وجود آید، حمایت می‌کند.
 
 
اعتراضات عراق ریشه داخلی دارد نه خارجی! / کردستان عراق، ترکیه را به گفتگو دعوت می‌کند

دیدارنیوز: به عنوان سوال پایانی، لطفا درباره اقدامات اخیر دولت ترکیه و شخص اردوغان تحلیل خود را اعلام کنید و همچنین موضع کردستان عراق نسبت به حمله به مناطق کردنشین توسط دولت ترکیه چیست؟

دباغ: حکومت اقلیم کردستان نگران ادامه جنگ در سوریه است و خواستار توقف هر چه سریع‌تر جنگ و آغاز مذاکره و گفتگو است. طرفین باید مشکلات را با مذاکره حل کنند، چون ادامه جنگ باعث ویرانی و همچنین رشد داعش می‌شود. در طول تاریخ هیچ وقت مشکلات با جنگ حل نشده است.
 

 

 

دوشنبه, 29 مهر 1398

کُردپرس: سرویس عراق و اقلیم کُردستان ـ «ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران گفت: اقلیم کُردستان دولتی در چهارچوب قوانین کشور عراق است به همین دلیل نمی‌تواند خارج از سیاست خارجی و سیاست دفاعی که دولت عراق وضع کرده است، کاری انجام دهد و باید پایبند به قوانین باشد.
«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کُردستان‌ عراق در ایران در گفت‌وگو با کُردپرس ضمن پاسخ به این‌ سوال که برخی واکنش پارلمان و دولت اقلیم کُردستان نسبت به حمله ترکیه به کردستان سوریه را ناکافی می‌دانند، اظهار کرد: دولت اقلیم کُردستان نماینده منافع امروز و آینده مردم کُرد در چهارچوب قانون اساسی عراق است، لذا نمی‌تواند احساساتی تصمیم‌گیری کند، بلکه تلاش می‌کند با استراتژی صحیح ارتباطات خود با کشورهای منطقه را حفظ نموده و از منافع کُردها دفاع کند.
وی ادامه داد: اقلیم کُردستان‌ جغرافیای ناقصی دارد و به همین‌خاطر نمی‌تواند از چهارچوب قانونی خود در میان چهار کشور منطقه خارج‌ شود. اما مردم اقلیم کُردستان در نشان دادن احساساتشان آزاد هستند.
«ناظم دباغ» با پرسش این‌ سوال که مگر شهروندان اقلیم کُردستان از دولت معیشت و گذران زندگی نمی‌خواهند؟ توضیح داد: ما چگونه باید نیازمندهای خودمان‌ را تامین کنیم؟ مگر غیر از این است که احتیاجات ما یا از ایران و یا از ترکیه وارد می‌شوند.
وی درباره سیاست اقلیم کُردستان در خصوص موضع‌گیری درباره حملات ترکیه به شمال سوریه، خاطرنشان کرد: دولت اقلیم کُردستان باید سیاست متعادلی به نسبت منافع مردم‌ اقلیم کُردستان داشته باشد به همین خاطر اقلیم کُردستان از طرف‌ها می‌خواهد هر چه زودتر درگیری‌ها متوقف شود و از طریق گفت‌وگو و در چهارچوب قانون اساسی کشورهایی که کُرد در آن زندگی می‌کنند، کُردها بتوانند به حقوق خود برسند و مشکلاتشان حل شود.
«ناظم دباغ» با اشاره به برخی انتقادها از دولت اقلیم کُردستان، گفت: مردم‌ نباید مانند ترامپ فکر کنند که کُرد در جنگ جهانی اول و دوم به آمریکا کمک نکرده‌ است. مگر کُرد صاحب دولت است و ارتش مستقلی دارد که تحت عنوان ارتش کُرد در جنگی مشارکت کند. کُردها شهروند هر یک از کشورهای منطقه هستند و لباس سربازی هر کدام از آن‌ها را بر تن دارند و هر جا ارتش این کشورها جنگیده است، حتما کُردها نیز در آن ‌حضور داشته‌اند؛ به همین‌خاطر، اقلیم کُردستان باید نسبت به چهارچوب سیاست و قوانین عراق تصمیم‌گیری نماید.

لینک خبر:
http://kurdpress.com/details.aspx?id=165320

صفحه13 از40

آخرین اخبار

گزارشات پر بازدید

حالت های رنگی